غلامحسین بنان نوری
غلامحسین بنان
غلامحسین بنان* نوری، در خانواده ای اشرافی و اهل فرهنگ به دنیا آمد. پدرش کریم خان بنان الدوله نوری فرزند میرزا فضل الله خان مستوفی نوری، خطاط، اهل موسیقی و صاحب صدایی خوش بود. مادرش، دختر شاهزاده محمدتقی رکنی معروف به رکن الدله (برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمدشاه قاجار)، پیانو می نواخت و خاله اش نوازنده ی نی بود.

غلامحسین بنان نوری

Gholam-Hossein Banan Noori

ملیت: ایرانی

تولد: اردیبهشت 1290 (می 1911)

محل تولد: روستای انگه رود*، بخش نور شهرستان آمل، ایران

فوت: 8 اسفند 1364 (27 فوریه 1986)

محل فوت: تهران، ایران

تحصیلات: دیپلم

شغل: خواننده و موسیقیدان، کارمند دولت.

همسر:

1-       مریم(ماری) وزیری (خواهر کلنل علینقی وزیری)

2-       پری دخت آور (پری بنان)، ازدواج : سال 1344

فرزندان: 

* دخترش، گیتی و پسرش، بیژن (از همسر اول)

هومن صدر و برادرش، فرزندخوانده  های بنان (پسران پری دخت آور که با بنان زندگی می  کردند.)

سبک موسیقی:

* سنتی و کلاسیک

سازها:

* ارگ و پیانو

سال های فعالیت:

* خوانندگی: حدود 40 سال

القاب: استاد آواز ایران، صاحب صدای مخملین.

آثار: 

آثار به جا مانده از این هنرمند را حدود ۳۵۰ اثر ذکر کرده اند که در آرشیوی خصوصی نگهداری می شود و  بسیاری از آنها هنوز در دسترس عموم قرار ندارد. فهرستی از این آثار در کتاب "از نور تا نوا" انتشار یافته است.

از جمله آثار او می‌توان به صفحات گرامافون همراه با نوازندگان مختلف و برنامه‌های رادیویی همراه با ارکستر "گلها" و "تکنوازان" آن، کنسرت های مختلف و اجراهای خصوصی اشاره کرد. او بیش از 70 برنامه در مجموعه برنامه گلها در رادیو خوانده و بیش از 300 برنامه در رادیو ضبط کرده است.

از ماندگارترین آثار آوازی او می‌توان به موارد زیر اشاره کرد :

1-  آواز ماهور با غزل سعدی "همه عمر بر ندارم سر از این خمار مستی"، همراه با پیانوی جواد معروفی.

2-  آواز دشتی، گوشه دیلمان با شعر سعدی "چنان در قید مهرت پایبندم ".

3-  آواز اصفهان بر روی غزلی از ابوالحسن ورزی " آمد اما در نگاهش آن نوازش‌ها نبود".

و از تصنیف ها و قطعات او :

4-  تصنیف "الهه ناز"، در مایه دشتی، آهنگساز اکبر محسنی، شعر از کریم فکور و تنظیم برای ارکستر از  روح الله خالقی. (معمولاً خالقی و یا جواد معروفی تصنیف  ها را برای ارکستر تنظیم می کردند.)

این تصنیف نوآورانه نخستین بار سال 1333 از رادیو پخش شد و همسر بنان گفته که بنان این ترانه را ابتدا برای کارگران خوانده است.(اشاره به سادگی ترانه و اینکه آهنگساز و شاعر آن افراد به نامی نبودند، بنابراین مخاطبش را در وهله ی اول مردم عادی در نظر گرفته است و نه صاحب نظران.)

5-  سرود میهنی- حماسی "ای ایران، ای مرز پرگهر" در مایه دشتی، آهنگساز روح الله خالقی، شعر از حسین گل گلاب.

تاریخ نخستین اجرای این سرود 27 مهرماه 1323، در تالار مدرسه کل نظام تهران است. البته نسخه  ای از این اجرای اولیه_ که گویا با شور حماسی بیشتری خوانده شده_ در دست نیست و اجراهای بعدی مربوط به سالهای بین 1342- 1337 همراه با ارکستر گلهاست.

6-  تصنیف "مرا عاشقی شیدا تو کردی"، آهنگساز علی تجویدی، شعر از منیر طه.

7-  تصنیف "من از روز ازل دیوانه بودم"، در مایه سه گاه، ساخته ی مرتضی محجوبی، شعر از رهی معیری.

8-  "آمدی جانم به قربانت ولی حالا چرا"، در مایه بوسلیک، آهنگ از  روح الله خالقی و شعر از محمدحسین بهجت تبریزی (شهریار).

9-  "آذربایجان" در مایه شور- ابوعطا، آهنگساز روح الله خالقی، شعر از رهی معیری.

10-  "نوای نی"، آهنگ مرتضی محجوبی، شعر از رهی معیری.

11-  "خوشه چین"، در بیات اصفهان، آهنگساز روح الله خالقی، شعر از کریم فکور.

12-  "می‌ناب"، آهنگ روح الله خالقی، شعر حافظ. (به گفته ی بنان هیچ کس نتوانسته حتی با دریافت مبلغی به عنوان جایزه، این ترانه را بخواند.)

13-  "بوی جوی مولیان"، در بیات اصفهان، ساخته ی روح الله خالقی، شعر از رودکی، اجرای دو نفره با اشرف السادات مرتضایی (مرضیه) در سال 1344.

14-        "کاروان"، با آهنگسازی مرتضی محجوبی، شعر رهی معیری.

15-        "ای آتشین لاله"، در مایه افشاری، آهنگ روح الله خالقی ، شعر رهی معیری.

16-        "بهار دلنشین(بهار آرزو)" در بیات اصفهان، ساخته ی روح الله خالقی، شعر از بیژن ترقی.

17-        "ساقی(من بیدل ساقی به نگاهی مستم)"، آهنگ از مرتضی محجوبی، شعر رهی معیری.

18-        "دیدی ‌ای مه"، آهنگ از پرویز یاحقی، شعر از رهی معیری.

19-        "دیدار یار"، آهنگ از علینقی وزیری، شعر حافظ.

20-        "خریدار تو"، آهنگ از علینقی وزیری، غزلی از سعدی.

21-        "چه شورها"، تصنیفی از عارف قزوینی، در مایه ی شور.

22-        تصنیف "توشه عمر" در دستگاه همایون، شعر از رحیم معینی کرمانشاهی.

23-        "یار رمیده"، آهنگساز جواد معروفی، شعر از رهی معیری.

24-        "تنها تویی"، آهنگ از علی تجویدی، شعر از رهی معیری.

25-        تصنیف "رویای هستی"، آهنگساز حسینعلی ملاح*، شعر از اسماعیل نواب صفا.

26-        تصنیف  های "مشتاق و پریشان"، "شب جوانی"، "نوای این دل خسته"، "خاموش"، "من بی دل"، "حافظانه ۱ و 2"، "جلوه دلدار"، "خلوت‌گاه راز"، "راز نگاه" و ...

در سال 1376ـ 1375 خورشیدی، برگزیده ی آثار او در سلسله نوارهایی به نام "یک شاخه گل" به کوشش محمدرضا منوچهری  فر و با نوشته هایی از سیدعلیرضا میرعلی نقی منتشر شد.

پیش از انقلاب برخی از برنامه  های بنان توسط واحد انتشارات سازمان رادیو و تلویزیون ملی ایران و سپس در موسسه ی کاسپین تولید و منتشر شده است. پس از آن، انتشارات "ماهور" و برخی دیگر نیز چند آلبوم از آثار بنان را منتشر کرده اند.

مجموعه سی دی های "آشنایی با شیوه آواز استاد غلامحسین بنان"، توسط "موسسه فرهنگی‌هنری چهارباغ" منتشر شده که در آن به بررسی و تحلیل شیوه‌ی آواز غلامحسین بنان و معرفی آثار او در دستگاه‌ها و آوازهای شور، دشتی، ابوعطا، افشاری، بیات ترک و نوا پرداخته شده است. 

زندگی نامه

خانواده: 

غلامحسین بنان* نوری، در خانواده ای اشرافی و اهل فرهنگ به دنیا آمد. پدرش کریم خان بنان الدوله نوری فرزند میرزا فضل الله خان مستوفی نوری، خطاط، اهل موسیقی و صاحب صدایی خوش بود. مادرش، دختر شاهزاده محمدتقی رکنی معروف به رکن الدله (برادر ناصرالدین شاه یا پسر محمدشاه قاجار)، پیانو می نواخت و خاله اش نوازنده ی نی بود. خواهرانش نزد مرتضی نی داوود تار می آموختند و غلامحسین نیز که تنها پسر، نهمین و آخرین فرزند خانواده بود، از کودکی تحت تعلیم مادر، به نوازندگی ارگ و پیانو پرداخت. مادر و پدر بنان نذر کرده بودند اگر پسری به‌ دنیا بیاورند اسمش را غلامحسین بگذارند و روز عاشورا لباس سقاها را بپوشد و شربت بدهند. به این صورت بنان از بچگی با روضه و تعزیه  آشنا می شود و به گفته ی خودش از همان‌جا متوجه شده که می‌تواند این راه را ادامه دهد.

بنان دوران کودکی تا آغاز جوانی را در خانه ای در محله ی زرگنده (قلهک) تهران سپری کرد. بزرگان موسیقی آن زمان از جمله آقاحسینقلی، درویش خان، نی  داوود و دیگران از مهمانان اصلی مجالس بزم در خانه آنها بودند. او در سال ۱۲۹۶ خورشیدی و در سن شش سالگی، در مهمانی بزرگی به میزبانی بنان الدوله، به پیشنهاد مادر پشت ارگ نشست و قطعه  ای نواخت و تصنیفی خواند که بسیار مورد توجه و تحسین مهمانان قرار گرفت.

در حدود سال 1322 (همزمان با اواسط جنگ دوم جهانی)، اکثر اعضای خانواده ی بنان در اثر شیوع بیماری وبا در تهران، مردند.

آموزش های نخستین:

بنان که صدای خوش را از پدر به ارث برده بود، علی رغم مخالفت پدر و فامیل خود، با تشویق های "مرتضی نی  داوود" _که به استعداد بنان در آواز پی برده بود_ از یازده سالگی به تعلم آواز پرداخت و نخستین درس ها را نزد نی داوود آموخت. این در حالی بود که به گفته ی خود بنان در آن زمان، آواز خواندن حتی برای مردان ناپسند می نمود، به طوری که پدر بنان، علی رغم داشتن صدای خوش، برای حفظ جایگاه اجتماعی اش، از آواز خواندن پرهیز می کرد. بنابراین بنان به صورت پنهانی از تعالیم تعزیه خوان های زمان خود بهره می گرفت و تمرین آوازخوانی می نمود. او از محضر روحانی خوش صدا "میرزا طاهر ضیاء رسایی(رضایی)" ملقب به ضیاءذاکرین و چند روضه خوان و تعزیه خوان دیگر بهره مند شد. همچنین از طریق صفحات "سید حسن طاهرزاده" و "اقبال آذر" (اقبال السلطان) با رموز خوانندگی آشنا گشت. از سال 1306 او که مهارت خود را در آواز اثبات کرده بود، آوازخوانی را به صورت علنی (با اجازه پدر) نزد استاد "ناصر سیف" دنبال کرد، به این شرط که خوانندگی شغل و حرفه ی اصلی او نباشد. بنان در کنار فراگیری ردیف های موسیقی ایرانی و فنون آواز، در مدرسه "ثروت"(دبیرستان) مشغول تحصیل بود.

مشاغل و فعالیت  ها:

بنان در سال 1315 وارد مشاغل دولتی شد. او ابتدا در "اداره کل کشاورزی" به عنوان مسئول بایگانی استخدام و بعد از مدتی به "شرکت ایران بار" که مرکز آن در اهواز بود، منتقل شد. بنان چند سال بعد به معاونت این اداره رسید. در سال 1321 به تهران آمد و در "وزارت خوار و بار"، به سمت منشی مخصوص(رئیس دفتر) وزیر وقت (مهدی فرخ معتصم السلطنه) به کار پرداخت. او بعد از تغییر کابینه، به "اداره کل غله و نان" منتقل شد و مدتی کفالت اداره ی دفتر و کارگزینی و مدتی هم مسئولیت تحویل کوپن نان تهران را بر عهده داشت. 

پس از وزارت کشاورزی و اداره غله، به اداره انتشارات و تبلیغات رادیو منتقل شد. پس از شروع فعالیتش در رادیو، به ارکستر بزرگ "انجمن موسیقی ملی" به رهبری روح الله خالقی پیوست و به دعوت او سالها در این ارکستر به خوانندگی پرداخت و در شهرهای مختلف کنسرت اجرا نمود. او همچنین چند صفحه گرامافون در کمپانی HMV با ویولن حسینقلی طاطایی و پیانوی جواد معروفی ضبط کرد.

بنان مدتی را نیز به تعلیم فن بازیگری پرداخت و به تصدیق نزدیکانش دارای استعداد زیادی در این زمینه بود. در سال ۱۳۲۷ همراه چهره‌های معروف آن روزگار در فیلمی به نام "طوفان زندگی" ساخته علی دریابیگی و اسماعیل کوشان بازی کرد که داستان آن در انجمن موسیقی ملی اتفاق می‌افتد. در این فیلم بنان دو ترانه از ترانه‌های معروفش را همراه با ارکستر انجمن بطور زنده اجرا می‌کند.

بنان در سال 1332 به پیشنهاد خالقی به "اداره کل هنرهای زیبای کشور" منتقل شد و به سمت استاد آواز هنرستان موسیقی ملی به کار مشغول و کنسرت  های متعددی هم با انجمن  های روابط فرهنگی ایران و کشورهای مختلف برگزار کرد. در سال 1334 "رئیس شورای موسیقی رادیو" شد و با آغاز برنامه "گلها" در رادیو، با آن همکاری گسترده ای داشت. او همچنین سال  ها سمت "مشاور هنری وزارت فرهنگ و هنر" را عهده دار بود و در این سمت بازنشسته شد.

زندگی خانوادگی:

غلامحسین بنان حدود سال های 1323-1321با خواهر کلنل علینقی وزیری ازدواج کرد که حاصل این ازدواج یک دختر به نام گیتی و یک پسر به نام بیژن است. بنان بعد از همسر اولش، در نوروز 1344 _زمانی که در اوج شهرت بود_ در شیراز با پری دخت آور آشنا شده و در نهم بهمن همان سال با وی ازدواج کرد.

همکاری با رادیو:

آشنایی بنان با کلنل علینقی وزیری در شهریور 1320 و اصرار و تشویق وزیری سبب شد تا بنان به عنوان خواننده ی رسمی به رادیو راه یابد. در واقع بنان از طریق استاد کلنل علینقی وزیری به روح الله خالقی که در آن زمان مسئولیت رادیو را بر عهده داشت، معرفی شد. او در سال ۱۳۲۱_ دو سال بعد از گشایش رادیو _ از خوزستان به تهران برگشته و خوانندگی را در رادیو آغاز کرد و صدایش به گوش مردم ایران رسید و بسیار پرطرفدار شد.

روزی که بنان با عبدالعلی وزیری (پسرعموی علینقی وزیری) برای امتحان به رادیو می روند، بنان قطعه ای را در حضور روح الله خالقی و ابوالحسن صبا اجرا می کند که آن دو را مسحور صدا و مهارت خود می سازد. در آن زمان خالقی و دیگر دست اندرکاران موسیقی ملی به تازگی "انجمن موسیقی ملی" را بنیاد کرده بودند و از بنان برای خوانندگی در آن دعوت کردند. با تبدیل این انجمن، به "هنرستان عالی موسیقی ملی"، بنان نیز رسماً به استخدام هنرهای زیبای کشور درآمد و علاوه بر همکاری با ارکستر هنرستان به تدریس آوازخوانی نیز پرداخت.

بنان کارش را در رادیو با خواندن آواز آغاز کرد، اما پس از گذراندن آموزش های لازم، به توصیه خالقی علاوه بر آواز به خواندن تصنیف نیز روی آورد. او برخی تصنیف های دوره ی مشروطیت را با تغییراتی بازخوانی کرد و تصنیف های ارزشمندی را نیز با آهنگسازان زمان خود به اجرا درآورد. غلامحسین بنان از ابتدای تاسیس برنامه ی گلها در رادیو توسط داود پیرنیا در سال 1334، با این مجموعه و در سری برنامه  های "گل‌های جاویدان"، "گل‌های رنگارنگ"، "یک شاخه گل" و "برگ سبز" نزدیک به 15 سال خوانندگی کرد. اوج پختگی و شهرت بنان در سالهای 1344ـ 1334 خورشیدی بود که ساخته  های آهنگسازان بنام بسیاری را اجرا کرد و اشعار بسیاری از شعرای قدیم و جدید ایـران را با همنـوازی هنرمندانی چون ابوالحسن صبا اجرا کرد. (عده ای می گویند شنیدن برخی آثار بنان، ویولن صبا را به یاد می آورد.) اما بیش از همه، مثلث هنری بنان، مرتضی محجوبی و رهی معیری در میان مردم شهرت یافت. بنان در یک رفراندم مطبوعاتی در مجله اطلاعات هفتگی، به عنوان محبوب ترین خواننده ی موسیقی ایرانی معرفی شده است.

به تدریج سه خواننده ی بزرگ موسیقی، قمرالملوک وزیری، تاج اصفهانی و ادیب خوانساری از رادیو کناره  گیری کردند و از بزرگان تنها بنان و حسین قوامی باقی ماندند. چند سال پس از حادثه ی رانندگی بنان، حسن صبا، روح الله خالقی، حسین وزیری تبار، موسی معروفی و مرتضی محجوبی یکی بعد از دیگری در می گذرند و داود پیرنیا نیز از سرپرستی گلها کناره گیری کرده و برنامه به راه و روال دیگری می افتد.

بنان نیز از سال 1345 به مرور از حجم خواندنی ها کاست. پس از کناره  گیری از خواندن در رادیو، به عنوان "مشاور هنری وزارت فرهنگ و هنر" بر برنامه  های رادیو نظارت می  کرد تا اینکه چند سال بعد خود را بازنشسته کرد. نابسامانی و آشفتگی پخش موسیقی ایرانی در رادیو و تلویزیون، گوشه  نشینی او را به نوعی اعتراض اجتماعی بدل کرد. (این سال ها هم زمان با ریاست "رضا قطبی" در رادیو تلویزیون ملی ایران بوده است.)

او در مصاحبه  های خود دلیل نخواندنش را خستگی پس از نزدیک 50 سال خواندن، درگذشت همراهانش و همچنین آزرده شدن از برخی دست اندرکاران موسیقی و رادیو ذکر کرده است.

برنامه گلها در رادیو :

برنامه ی گلها در رادیو با پیگیری های "داود پیرنیا" به منظور حفظ و نگهداشت موسیقی اصیل ایران، با تشکیل ارکستری شامل نوازندگان، خوانندگان و آهنگسازان صاحب نام آن دوره ساخته شد که نخستین دستاورد آن برنامه های "گلهای رنگارنگ" در سال 1334 بود. در سال 1339 با گسترش فعالیت رادیو، برنامه گلها نیز گسترش یافت و در دو قسمت پخش میشد:

*  "گلهای جاویدان"؛ 157 برنامه؛ که درآن یک یا دو ساز به همراهی صدای خواننده به اجرای برنامه می پرداختند. اشعار انتخابی آن هم اغلب از شاعران گذشته چون مولوی، سعدی و حافظ بود.

*  "گلهای رنگارنگ"؛ 581 برنامه (این برنامه ها از شماره 100 آغاز شده و تعدادی از برنامه ها، شماره الف و ب دارد.)؛ که اشعار آن بیشتر از شاعران معاصری همچون رهی معیری، اسماعیل نواب صفا، محمد حسین بهجت تبریزی(شهریار)، رحیم معینی کرمانشاهی و… انتخاب می شد.

بعدها مجموعه های دیگری نیز به گلها اضافه شد:

*  "برگ سبز"؛ 312 برنامه؛ که به ساز و آواز و شعرخوانی اختصاص داشت و با این جمله پایان می یافت: "این هم برگ سبزی بود تحفه درویش، علی نگهدارتان."

*  "یک شاخه گل"؛ عنوان برنامه ای ۱۵دقیقه ای بود که به معرفی یک شاعر و خواندن چند بیت از همان شاعر و سپس اجرای یکی از ترانه های "گل های رنگارنگ" می پرداخت.

*  برنامه های "گل های صحرایی"(62 برنامه) و "گل های تازه"(201 برنامه) نیز در سری برنامه های گلها اجرا شدند که بنان در آنها شرکت نداشته است.

داوود پیرنیا در سال 1350 درگذشت و پس از او برنامه ها اگرچه با نام "گلهای تازه" تا مدتی ادامه یافت ، اما دیگر کیفیت برنامه های پیشین را نداشت.

بنان از سال 1334 _همزمان با شروع برنامه ی گل های رنگارنگ_ تا حدود سال 1346 _زمان کناره گیری او از آواز و سال های آخر اجرای برنامه ی گلها_ در مدت نزدیک به 15سال اجرای مجموعه برنامه ی گلها، در بیش از 70 برنامه به عنوان خواننده حضور داشته است. در این برنامه  ها، استادان تراز اول موسیقی سنتی چون روح الله خالقی، ابوالحسن صبا، مرتضی محجوبی، احمد عبادی، حسین تهرانی، علی تجویدی، لطف الله مجد و جواد معروفی با او همکاری و یا هم نوایی داشته اند. او همچنین از ویولن حشمت سنجری، سنتور رضا ورزنده، ویولن مهدی خالدی، تار جلیل شهناز، نی حسن کسایی و ... بهره گرفته است.

حادثه رانندگی و تغییر نگرش بنان:

بنان در ساعت 1 نیمه شب ۲۷ دیماه 1336، در یک سانحه ی تصادف اتومبیل، چشم راست خود را از دست داد. در این واقعه فرزند 9 ساله ی او بیژن به سختی مجروح شد اما جان سالم به در برد. ابراز همدردی مردم با او به حدی بود که نظم بیمارستان را به ریخت. بنان به توصیه ی پزشکان و جهت حفظ چشم دیگر با مساعدت  های مالی دولت و اداره کل انتشارات و رادیو، برای معالجه به خارج از کشور مسافرت کرد. بخشی از هزینه های این سفر توسط برگزاری کنسرتی که توسط دوستان او و با شرکت اشرف السادات مرتضایی ( مرضیه ) برگزار شد، تامین گردید.

پس از برگشت از این سفر تصمیم گرفت در مواضع هنری خود بازنگری کند. او پس از این حادثه، شور و شیدایی دیگر یافت. به زندگی و اطرافیان خود با محبت بیشتر نگاه می کرد. ابراز تألم طبقات مختلف اجتماع به سبب وقوع آن حادثه، وی را به زندگی امیدوار و دلگرم ساخت و می‌گفت: "من از این پس کوشش می‌کنم آثاری اجرا کنم که واجد وزنی شاد و شعری امیدوار کننده است. من جداً از ادامه  ی شیوه  ی قدیم که شباهت به مرثیه خوانی دارد، خسته شده ام. البته در این زمینه سازندگان آهنگ باید با من یاری و همکاری کنند." او این تصمیم را در اجرای ترانه  هایی دلنشین و ساده اما استوار و ستودنی عملی نمود. بنان پس از آن حادثه همیشه از عینک دودی استفاده می‌کرد.

سبک و ویژگی  های خوانندگی:

کارشناسان در طبقه بندی صدا، صدای بنان را مایل به "باریتون" می‌دانند. همچنین صدای او از "بم های میانی" صدای مردانه و در ردیف آواشناسی، صوت متوسط است. ابوالحسن صبا (ویولن نواز)، صدای او را یک باس واقعی می‌داند. خالقی معتقد بود صوت بنان لطیف‌ترین صدایی است که در عمر خود شنیده‌ است. احسان یار شاطر می گوید: "آواز بنان خیلی بلند نبود ولی نرم و صاف و پر و گرم و خوش طنین بود. اختیار حنجره اش هرگز از دستش خارج نمیشد. چهچه بیجا نمیزد و قدرت  نمایی نمی کرد. برعکس، قدرت خود را در انتقال معنی شعر و ارائه لطافت ها و ظرافت های آواز نشان میداد. تحریرهایشموج های ریز حریری را در معرض نسیم به خاطر می آورد. تحریر و چهچه هرگز خارج از متن آواز نبود، بلکه جزء بافت آواز او به شمار می رفت. بنان آن طور که می بایست می خواند و دیگران بیشتر آنطور که می توانستند."

بنان با آشنایی به ادبیات فارسی در انتخاب شعر سلیقه به خرج می داد و در ادای کلمات، مفهوم آن ها را در نظر می گرفت و با تسلطی که در بکارگیری دستگاه های موسیقی داشت، تلفیق مناسبی از شعر و موسیقی را ایجاد می کرد. در حالی که پیشینیان او، اغلب درک درستی از شعر نداشتند و همانطور که رسم زمانه بود بیشتر در بند "چهچه و تحریر" بودند و قدرت آواز را به پیروی از مکتب تعزیه، در بلند خواندن و فریاد می دانستند و به همین سبب به گفته ی خالقی: "اگر هم می خواستند، نمی توانستند کلمات را درست ادا کنند." فرامرز پایور ضمن آنکه بنان را نقطه عطفی در آواز جدید ایران می‌داند، او را در بیان اشعار و تلفیق آن با موسیقی یگانه می‌خواند و می‌گوید: "حتی استادان همزمان با او مانند طاهرزاده و اقبال آذر از این هنر وی بی‌بهره بودند." بنان بیشتر از اشعار رهی معیری و نواب صفا برای تصنیف هایش بهره می برد.

به گفته ی محمود خوشنام (کارشناس موسیقی) : "چیزی در صدای اوست که در پیوند شعر و موسیقی اهمیت پیدا می کند؛ غلت و تحریرهای کوتاه - و نه بلند- که با حرکت های آرام و غیر جهشی در خط سیرهای نغمه ای موسیقی سنتی هماهنگی دارد و به خواب و بیدار مخمل می ماند." به اعتقاد وی، ویژگی  های صدای بنان، برای جلادادن به محتوای عرفانی شعر و موسیقی سنتی ایرانی مناسب است.

علاوه بر این ویژگی ها، بنان این فرصت را داشت که در کنار هنرمندانی چون خالقی، صبا، محجوبی، معروفی و دیگر اساتید فن هنرنمایی کرده و از آنان بیاموزد. او خود بارها تصریح کرده است که : "من پیشرفت خود را در موسیقی، مرهون صبا و خالقی می‌دانم."

بنان در آواز به مکتب علینقی وزیری و روح الله خالقی گرایش داشت. او همچنین در کنار ادیب خوانساری، از بهترین اجراکنندگان آثار صبا و محجوبی محسوب می‌شود. در واقع بیشترین آثار بنان حاصل همکاری وی با مرتضی محجوبی است، زیرا این دو از نظر سبک هنری و فضای اجرا به یکدیگر نزدیک بوده اند.

حسن صبا معتقد بود: "بعضی تحریر‌ها را هیچ کس به جز بنان نمی‌تواند درست بخواند." علی تجویدی می‌گفت: " ترانه ی "مرا عاشقی شیدا" را هیچ خواننده‌ای توان اجرا نداشت جز بنان، که آن را به درستی خواند و اجرا کرد."

بنان دراین باره گفته است: "من از آثاری که ساده بود و سریع به نتیجه می رسید، فراری بودم و دوست داشتم آثاری را بخوانم که هارمونی داشته باشد، مشکل باشد و روی آن زحمت زیادی کشیده شده باشد. ترانه هایی مانند آثار روح الله خالقی و کلنل وزیری که هارمونی دارد و خواندنش بسیار مشکل است ."

از میان شاگردان بنان، فقط "احمد ابراهیمی" و "کاوه دیلمی" شناخته شده‌ هستند. صدای دیلمی بسیار به صدای بنان نزدیک است. همچنین به گفته پری بنان، بهار غلامحسینی (الهه) هم شاگرد بنان بوده است. البته بنان با این شرط  الهه را برای تعلیم قبول کرده که آواز نخواند. زیرا سال ها زمان نیاز داشته تا زیر و بم ظرافت  ها را یاد بگیرد.

بنان درباره ی موسیقی ایرانی گفته است: "عرض کنم حضورتان، موسیقی ما، زبان ماست، ادبیات ماست. این را باید حفظ کنیم، البته با متدهایی که با موسیقی علمی کمی تطبیق داشته باشد. یعنی باید بهترش کنیم و از این حالت یکنواختی و حزن و غم، کمی خارجش سازیم. راه دیگری هم نیست. برای اینکه ما دیدیم و شنیدیم اروپاییان که در موسیقی اصیل هستند_ نه این هایی که برای کوچه بازارشان کار می‌کنند_ عقیده دارند که ریشه موسیقی‌شان، ریشه موسیقی ماست و موسیقی شان از موسیقی ما سرچشمه گرفته ولی آنها کار کردند و فعالیت کردند و ما کار نکردیم؛ آنها موسیقی خود را حفظ کردند و ما نکردیم."

اواخر عمر و وفات:

بنان به گفته ی همسرش از اواخر سال 1357، به سبب حوادث و وقایع جاری و یاس و ناامیدی دچار افسردگی شد و به بستر بیماری افتاد. علاوه بر آن، در سال های آخر عمر مبتلا به ناراحتی دستگاه گوارش(جهاز‌هاضمه)  شده بود که روز به روز او را بیشتر رنجور می کرد.

او حدود بیست سال آخر عمرش تقریباً فعالیت هنری چشمگیری نداشت و سرگرمی اش مرور خاطرات گذشته و گوش دادن به نوارهای زیبای خود بود. به تصریح همسرش، بنان بهترین اثر خود را "حالا چرا" و "کاروان" می‌دانست و می‌گفت: "کاروان را برای بعد از مرگم خوانده ام". اواخر عمر هم به ترانه  ی "رویای هستی" دلبستگی داشت و با این آهنگ می‌گریست.

سرانجام کوشش‌های پزشکان و مراقبت‌های همسرش "پری بنان" مؤثر نیفتاد و بیماری مزمن بنان را از پای انداخت و او در بعدازظهر پنجشنبه 8 اسفند سال 1364 خورشیدی، در سن 74 سالگی، در بیمارستان ایرانمهر قلهک، جهان را بدرود گفت و برخلاف وصیتش که مایل بود در گورستان ظهیرالدوله به خاک سپرده شود، پیکرش را در امام زاده طاهر (در حومه ی کرج) به خاک سپردند. از سال ۱۳۶۴ یعنی زمان فوت وی، تا سال ۱۳۸۹ سنگ قبر بنان تعویض نگردید. در سال ۱۳۸۹ با هم‌سطح‌سازی قبور و تعویض همه‌ی سنگ قبر‌های نزدیک صحن در امام‌زاده طاهر کرج، سنگ قبر بنان نیز تعویض گردید و به شکل کنونی درآمد.

درباره ی بنان:

درباره ی رفتار و شخصیت بنان همه اتفاق نظر دارند. بنان مردی مبادی آداب، خوش لباس، خوش بیان، بذله  گو و مجلس آرا، باشخصیت و با اعتماد به نفس بود. او گرچه در اواخر عمر بسیار کم حرف و آرام شده بوده، اما به گفته ی خودش در جوانی شلوغ و پرانرژی بوده است: "یک زمانی من جوان و شلوغ بودم. فرض کنید که فردا در رادیو اجرا داشتیم و یکی از رفقا می‌گفت بیا تا کرج برویم و برگردیم. ما رفتیم و بالاتر و بالاتر، سر از رشت درآوردیم! شب هم ماندیم فردا با عجله آمدیم، نفسم بند آمده بود و همسرم هم خبر نداشت من رفتم و چرا شب نیامدم. همینکه داشتم شروع به خواندن می‌کردم و چشمم به اتاق فرمان افتاد، دیدم همسرم آنجا ایستاده است و من شعر را عوضی خواندم! باید می گفتم "به تماشای درخت و چمنش حاجت نیست...هر که در خانه چو تو سرو روانی دارد"، گفتم : "چمن درخت...درخت چمن"! همه اپراتورها خنده‌شان گرفته بود."

موقع آواز خواندن همیشه لبخندی به لب داشت و می گفت: "این لبخند، قیافه ی مرا در هر حال برای بیننده و شنونده آوازم قابل تحمل تر می کند."

بنان نخستین کسی بود که آواز خوانی را از چهارچوب کهنه ی سنتی به درآورده، پیرایه های تعزیه ای را از آن زدود و بدون تعصب های رایج، در گزینش شعر و پیوند آن با موسیقی، دقت و سلیقه به خرج داد و با همخوانی های گرم و محفلی خود به آواز سنتی جلوه ای تازه بخشید. او پنجاه سال ستاره ی درخشان آواز ایران بود و هنوز هم در آواز سنتی ایرانی کم نظیر باقی مانده است.

علی دشتی درباره ی بنان گفته است: " ما، غیر از بنان، خوانندگان دیگر هم داریم که صدای روح پرور دارند، اما بنان از سه امتیاز برخوردار است که دیگران ندارند: صدایش مخملی است و جان را نوازش می دهد؛ این قدرت تشخیص را دارد که بداند شعر را به مناسبت مجلس انتخاب کند و مهم تر از همه این که متشخص است، آداب دان و نکته سنج."

فریدون حافظی در نامه‌ای خطاب به بنان، او را در زمره ی کسانی می‌داند که "فضیلت هنری" دارند. بنان در پاسخ می‌نویسد: "من خوشم می‌آید اگر بگویند فضیلت هنری دارم. به هر حال من که از دیگران جدا نیستم. خودخواه و درعین‌حال ضعیفم. اما نه اینطور نیست. آدمی وقتی می‌گوید هنرمند باید فضیلت هنری داشته باشد یاد کمال‌الملک، درویش‌خان و کسانی از آن سر دنیا مثل شکسپیر و هوگو می‌افتد. اینها آتش گذاشته بودند زیر هستی خودشان. تیغه ی بران فقر را گرفته بودند زیر گلوهایشان که فقط هنر را جان ببخشند. قصدشان نه فریب بود، نه مال اندوزی. اما حالا چی؟ مرا اگر گرسنه نگه دارند که هنر سرم نمی‌شود."

بنان اما هیچگاه به مال اندوزی نپرداخت و تا پایان عمر همچنان در جایگاه واقعی خود ایستاد. او در مصاحبه ای با روزنامه کیهان از خواننده های مورد علاقه اش نام برده و می گوید: "... و آنکه بیش از همه دوستش دارم، محمود خوانساری است. نه مثل بعضی امروزی‌ها سنت شکنی کرده و نه از قبال موسیقی تجارت کرده است. درست مثل من است. حتی یک شاهی از هنرش استفاده مادی نمی‌کند. مخصوصا دلم می‌خواهد این را بنویسید که این خواننده هیچ درآمدی ندارد، مگر پولی که ماهیانه بابت چند اجرای برنامه در گلها از رادیو تلویزیون می‌گیرد. او راه خودش را رفته است و موفق بوده است. من تقدیرش می‌کنم، زیرا بدون ادعاست و حرمت موسیقی سنتی را به جای می‌آورد." بنان خود نیز جز درآمد حقوق ماهیانه دولتی خود، منبع درآمد دیگری از راه آوازش نداشته است.

بنان در مصاحبه  ای با مسعود بهنود می  گوید : "هرگز به جایی یا مجلسی برای دریافت دستمزد نرفتم که بخوانم. زیرا یقین داشتم اگر به مجلسی برای گرفتن دستمزد رفته و بخوانم تمرکزم را روی خواندن از دست داده و قطعاً خوب نمی توانم بخوانم. چرا که آواز برای من یک روش درآمدزایی و یک شغل نیست. آواز باید در من اثر کند و اگر می خواستم برای پول بخوانم قطعاً این نمی شدم که هستم."

بنان درباره ی موسقیدانان و آهنگسازان سنتی‌ نیز می گوید: "من در رشته موسیقی ایرانی از "تجویدی" کسی را بالاتر نمی‌بینم. بعد از او جواد معروفی و مهندس همایون خرم آهنگسازان خوبی هستند. ولی خب تجویدی سلیقه ی خاصی دارد که واقعا بعد از خالقی و امثال او تاکنون مثل تجویدی دیده نشده است. اگرچه در زمان حال، او هم مثل من دماغش سوخته و به او میدان نمی دهند." (گرچه همایون خرم علی رغم درخواست بنان و تمایل خودش، هرگز فرصت نکرد برای بنان آهنگ بسازد و با وی همکاری کند.)

هم  اکنون خانه ی محل تولد بنان، در روستای انگرود در حال تخریب است، خانه کودکی  هایش در محل زرگنده(قلهک) تهران از بین رفته و خانه ی محل سکونتش در جمال آباد شمیران به تازگی تخریب شده است. هیچ خیابان و کوچه و فروشگاه و مرکزی به نام او در تهران وجود ندارد و به قبرش در امامزاده طاهر حومه کرج رسیدگی خاصی نشده است. اما مردم ایران، همواره نام و یاد او را عزیز داشته اند. تندیس  هایی از بنان ساخته شده که توسط همسرش، پری بنان نگهداری می شود. گفتنی است که پری بنان برای زنده نگه داشتن یاد و خاطره ی همسرش تلاش بسیار کرده است. کتاب هایی به یاد او و درباره او و آثارش نگاشته شده و برنامه های موسیقی برای یادبود او به اجرا درآمده که در ادامه به برخی از آنها اشاره شده است :

*  "در سوگ بنان" با صدای محمدرضا شجریان، برگرفته از مراسم چهلمین روز درگذشت بنان.

*  "یاد یار مهربان" با صدای کاوه دیلمی و با شعر فریدون مشیری* و آهنگسازی فرهاد فخرالدینی.(این اثر اولین کار منتشر شده ی کاوه دیلمی شاگرد معروف بنان و به یاد اوست.)

*  اجرای کنسرت های متعدد به یاد بنان با اجرای محمدرضا لطفی و شهرام آقایی پور و هنرمندان دیگر.

*  کتاب "از نور تا نوا، غلامحسین بنان استاد آواز ایران " به کوشش داریوش صبور و همت همسرش پری بنان، شامل عکس ها، زندگینامه، خاطرات و یادبودهای بنان.

*  کتاب "رویای هستی" به کوشش شهرام آقایی پور، شامل مجموعه تصنیف ها، نت ها، زندگینامه و یادواره های او.

*  کتاب "نوای جاودان" به کوشش هومن صدر و همسرش پری بنان، شامل عکس ها، زندگینامه، خاطرات و یادبودهای بنان.

*  فیلم مستند "زندگی غلامحسین بنان"، توسط فرید دهدزی و به سفارش معاونت سیاسی صدا و سیما به مناسبت صدمین سال تولد بنان ساخته شده است.

توضیحات:

*واژه ی بنان به معنای سرانگشت یا انگشت است.(فرهنگ فارسی معین)

* روستای انگه رود(انگرود) در منطقه یوش، نرسیده به جاده هراز، نزدیک به روستای یوش محل تولد نیما یوشیج قرار دارد.

*تحریر در اصطلاح موسیقی به معنی پیچیدگی در آواز، کشش صدا، غلت دادن آواز و پیراستن آواز از خشونت و زواید است.

*حسینعلی ملاح (موسیقیدان)، خواهرزاده کلنل وزیری بوده و از این طریق با بنان نسبت سببی داشته است.

*شعر "یاد یار مهربان" را فریدون مشیری پس از مرگ بنان سروده که در آن توصیف دل انگیزی برای آوازخوانی های بنان به دست داده است:

"نغمه می غلتید، گفتنی بر حریر / آبشار شعر، گل می ریخت، نغز و دلپذیر

مخمل مهتاب بود این یا طنین بال قو / پرنیان ِ ناز ِ آواز ِ سراپا حال او ؟..."

منابع:

1-  خالقی، روح الله، سرگذشت موسیقی ایران، انتشارات صفی علیشاه، تهران، 1362.

2-  صبور، داریوش، کتاب از نور تا نوا : غلامحسین بنان استاد آواز ایران، (شامل بخش های: پری دخت آور(بنان)، "همسرم بنان"؛ علی تجویدی، "هم  نوای من"؛ علی اصغر جهانگیری، "آنچه گفتنی است"؛ حسینعلی ملاّح، "استاد غلامحسین بنان و آواز او" و "زندگینامه ی بنان"؛ علیرضا میرعلی نقی، "با یاد آن صدای مخملی"؛ اسماعیل نواب صفا، "بنانی که من می  شناختم"؛ احسان یارشاطر، "حریری در رهگذر نسیم"؛ انتشارات دنیای کتاب، تهران، 1369.

3-  اتحاد، هوشنگ، پژوهشگران معاصر ایران، ج 7، نشر فرهنگ معاصر،تهران، 1383، صص 216- 187

4-  خوشنام، محمود، موسیقی ایران: به یاد غلامحسین بنان، BBC فارسی، مورخ 7 اسفند 1389.

5-         میرعلی نقی، سید علیرضا، سالشمار زندگی استاد غلامحسین بنان، مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی، پایگاه اینترنتی مجلات تخصصی نور.

6-  یوسفی، غلامحسین، لطیف ترین صدا(درباره آواز بنان)، مجله ادبستان، شماره 24.

7-  وب سایت رادیو گلها.

8-  مصاحبه ی بنان با مسعود بهنود.

9-  غلامحسین بنان، ویکیپدیا فارسی و انگلیسی.

10-سایت تابناک، بخش اجتماعی، مورخ یکم آبان 1392 : "خانه بنان تخریب شد."

11-  مصاحبه با بنان، روزنامه کیهان، مورخ 23 شهریور 1355.

12-  و سایر اخبار مرتبط در روزنامه ها و سایت های خبری ایران.

تاریخ ثبت مقاله: دی ماه 1392

 

***

هرگونه کپی برداری به منظور تجاری ممنوع است. کپی برداری در سایر موارد صرفاً با اجازه ی مدیر سایت و نویسنده مجاز می باشد.

تعداد بازدید ( 6096 )
ارسال نظر
( نمایش داده نمی شود )  
Captcha