ویگن دردریان
Vigen Derderian
ملیت: ایرانی، ارمنی
تولد: 2 آذر 1307 (23 نوامبر 1929)
محل تولد: همدان، ایران
فوت: 4 آبان 1382 (26 اکتبر 2003)
محل فوت: لس آنجلس، کالیفرنیا، آمریکا
تحصیلات: گواهینامه پنج ساله متوسطه (دیپلم)
شغل: نقشه بردار، گیتاریست، خواننده، هنرپیشه
همسر:
1- اولگا هوانسیان، از بهمن 1329 تا ؟
2- همسر دوم
3- همسر سوم (کاترین)
فرزندان:
1- ژاکلین(Jaklin)
2- آیلین (Ilin)
3- کاترین (Katrin)
4- الوین (Elvin)
5- ادوین (Edvin)
6- یک دخترخوانده
سه فرزند اول از همسر اول و دو فرزند دیگرش (یک پسر و یک دختر) از همسر دوم او هستند. همسر سوم ویگن دختری داشته که با آنها زندگی می کرده است.
خویشاوندان:
* کارو: برادر ویگن، شاعر
سال های فعالیت:
* خوانندگی: سال های 1380-1330
* هنرپیشگی: سال های 1345-1334
سبک موسیقی:
* موسیقی راک و پاپ
آلبوم ها و آوازها
|
سال انتشار
|
نام آلبوم
|
تعداد آهنگ ها
|
ناشر
|
توضیحات
|
1
|
1382
|
به یاد تهران
|
9
|
-
|
|
2
|
1387
|
بازگشت دوباره
|
8
|
-
|
|
3
|
1375
|
سلطان عشق
|
7
|
ترانه
|
|
4
|
1372
|
دیروز امروز
|
8
|
ترانه
|
|
5
|
1372
|
یکتا
|
6
|
ترانه
|
اجرا به همراه فائزه
|
6
|
1371
|
بهترین های ویگن و عطاء الله خرم 1 و 2
|
14
|
ترانه
|
|
7
|
1370
|
Duets
|
14
|
ترانه
|
|
8
|
1370
|
مهتاب
|
12
|
ترانه
|
|
9
|
1370
|
اسب سم طلا
|
12
|
ترانه
|
|
10
|
1370
|
بارون بارونه
|
12
|
ترانه
|
ترانه ارمنی که به شعر فارسی هم خواند و بسیار معروف شد.
|
11
|
1370
|
دو کبوتر
|
12
|
ترانه
|
|
12
|
1370
|
خدانگهدار
|
12
|
ترانه
|
|
13
|
-
|
ساقی
|
8
|
ترانه
|
|
14
|
-
|
کوله بار
|
6
|
ترانه
|
|
15
|
1363
|
زن ایرونی
|
6
|
پارس ویدئو
|
|
16
|
1363
|
همخونه
|
6
|
پارس ویدئو
|
اجرا به همراه هایده
|
17
|
1363
|
دل دیوانه
|
16
|
-
|
|
18
|
1354
|
آخ جون
|
14
|
کاسپین
|
|
19
|
1354
|
ترانه من
|
13
|
کاسپین
|
|
20
|
1345
|
ساری گلین
|
10
|
کاسپین
|
ملودی ارمنی/ترکی که به هر دو زبان و نیز به فارسی اجرا کرده است.
|
21
|
1345
|
فنجون طلا
|
16
|
کاسپین
|
|
22
|
1344
|
گل سرخ
|
15
|
کاسپین
|
|
23
|
1344
|
چوپان
|
14
|
کاسپین
|
|
24
|
1343
|
عروس
|
16
|
کاسپین
|
|
25
|
-
|
شاه دوماد
|
11
|
-
|
|
26
|
-
|
هایوتز سارر
|
-
|
-
|
به ارمنیک کوه های ارمنستان
|
27
|
-
|
چرا نمی رقصی
|
-
|
|
|
و همچنین ترانه ها و آلبوم های:
* رقیب
* کالسکه زرین
* دختر خان
* لالایی
* آلبومهای ویگن 1 الی 8
فیلم شناسی:
فیلم هایی که ویگن در آنها ترانه خوانده یا بازی کرده است:
1- "چهارراه حوادث"، بازیگر (1334)
2- "خون و شرف"، بازیگر (1334)
3- "تپه عشق"، خواننده و بازیگر (1338)
4- "فردا روشن هست"، بازیگر و خواننده (همراه با دلکش)، (1339)
5- "آتش وخاکستر"، خواننده و بازیگر (1339)
6- "آرامش قبل از طوفان"، خواننده و بازیگر (1339)
7- "آرشین مالالان"، خواننده و بازیگر، (1339)
8- "آسمون جل"، خواننده (همراه با پوران)، (1338)
9- "آفت زندگی"، خواننده (همراه با روانبخش)، (1339)
10- "بازی عشق"، خواننده (1338)
11- "بچههای محل"، خواننده(همراه با ویدا قهرمانی)، (1339)
12- "بیوههای خندان"، خواننده (1340)
13- "بی ستارهها"، خواننده (همراه با مهوش، یاسمین و افت)، (1338)
14- "ترس وتاریکی"، خواننده و بازیگر (1342)
15- "چشمه عشاق"، بازیگر و خواننده (همراه با پوران)، (1339)
16- "چهره آشنا"، بازیگر و خواننده (همراه با حمید قنبری و ناهید سرفراز)، (1332)
17- "در جستجوی داماد"، خواننده (همراه با سیما)، (1339)
18- "دنیای پول"، خواننده (همراه با عارف، پوران، ایرج و بهشته)، (1344)
19- "شب نشینی در جهنم"، خواننده(همراه با دلکش)، (1335)
20- "طوفان در شهر ما"، خواننده(همراه با الهه)، (1337)
21- "ظالم بلا"، بازیگر و خواننده (همراه با دلکش)، (1336)
22- "عروسک پشت پرده"، خواننده و بازیگر (1339)
23- "عسل تلخ"، خواننده و بازیگر (1340)
24- "عشق بزرگ"، خواننده (همراه با منوچهر سخایی)، (1340)
25- "لاله آتشین"، بازیگر و خواننده (همراه با پوران و بهشته)، (1341)
26- "یکی بود یکی نبود"، خواننده(همراه با مهوش)، (1338)
27- "عروس دریا"، خواننده و بازیگر (1344)
28- "اعتراف"، خواننده و بازیگر (1345)
جوایز/القاب:
به وی لقب "سلطان جاز ایران" داده اند.
زندگی نامه:
خانواده:
پدربزرگ مادری ویگن اهل همدان بود. اما پدرش از مهاجرینی بود که در زمان قتل عام ارامنه از ترکیه به ایران گریخته و دست سرنوشت او را به باغ پدربزرگ مادری ویگن کشاند. آنها هم به او اجازه دادند در باغ زندگی کند و پس از مدتی پدر و مادر ویگن، عاشق یکدیگر شده و با هم ازدواج کردند.
فرزند اول آنها زاون و بعد از او هلن و پشت سر او ژولیت به دنیا آمد. ویگن بعد از ژولیت و بعد از او کارو، هراند، واحه و آخرین فرزند هم آرمینه به دنیا آمدند. همه فرزندان در همدان به دنیا آمدند و سپس خانواده به بروجرد رفتند. پس از دو سال اقامت در آنجا، پدر ویگن زمانی که او تنها 7 سال داشت، به علت ابتلا به بیماری ذات الریه درگذشت و برادر بزرگتر سرپرستی خانواده را عهده دار شد. به علت فقر، خانواده به منزل دایی که یک کارخانه مشروب سازی به نام "مشروب باده" در اراک داشت، منتقل شدند و پس از یک سال اقامت در اراک به تبریز رفتند. اقامت در تبریز که در جریان جنگ دوم جهانی با دعوی استقلال طلبی و حضور سربازان شوروی مواجه بود، چندان طولی نکشید و ویگن و خانواده اش سرانجام به تهران آمده و در آنجا ساکن شدند.
ویگن در تبریز از طریق سربازان خارجی با گیتار آشنا می شود و در نوجوانی نواختن گیتار را از "باریس"، دامادشان، که از روسیه به ایران آمده بود، می آموزد.
ویگن تحصیلات متوسطه خود را در سال 1330 (1951 میلادی) به پایان رساند. سپس برای خدمت سربازی به آبادان رفت و در آنجا برای سربازان آواز می خواند. تا اینکه از سربازی فرار کرده و به تهران برگشت. پس از مدتی خوانندگی را به طور رسمی از کافه شمیران آغاز نمود و طولی نکشید که آوازه او در همه جا پیچید.
خوانندگی:
ویگن که شغل نقشهبرداری داشت در ابتدا با خواندن در کافهها محبوب دوستداران موسیقی مردمپسند پاپ شد. او خوانندگی را در سال 1330 به طور رسمی از کافه شمیران آغاز کرد. نام اولین ترانه ی وی "سلام بر غم" بود که شعر آن را برادرش، کارو سروده بود. سپس اجرای آهنگ در رادیو تهران او را به شهرت رساند. از برنامه های به یاد ماندنی رادیو می توان به برنامه "داستان شب" اشاره کرد. هر هفته چهارشنبه ها در پایان آخرین قسمت قصه آن هفته، ترانه "لالایی" ویگن پخش می¬شد. ویگن برای اولین بار گیتار را به رادیو برد و اولین ترانه ی خود، "مهتاب" را با گیتار اجرا نمود. صدای گرم او که با نواختن گیتارش همراه میشد، با شعرهایی با مضمونهای تازه و ملودیهای نو، چهره ی تازهای در صحنه ی موسیقی ایران عرضه کرد. نوع موسیقی او که از ملودیهای ارمنی و ترکی و گاه اروپایی بهره میبرد به «جاز ایرانی» معروف شد و به او لقب «سلطان جاز» ایران دادند، گرچه موسیقی او ارتباطی با موسیقی جاز نداشت. در آن روزگار ویگن حرف و کلامی نو برای مردم داشت و با آهنگ های موزون و بهره گیری از تنظیم های استادان بزرگی همچون مهندس عطاالله خرم و ... توانست مدت 50 سال در صحنه ی خوانندگی ایران در اوج باشد. او خود نیز چند آهنگ ساخت و در دهه های ۱۳۳۰ و ۱۳۴۰ از محبوبترین خوانندههای مردمپسند ایران بود. ویگن با چند تن از خوانندههای محبوب دیگر مانند دلکش، پوران و هایده، ترانههای دو صدایی اجرا کرده است که هنوز با اشتیاق شنیده میشود.
هنرپیشگی:
زمانی که ویگن در باشگاه ارامنه "آرارات" ترانه های ارمنی می خواند، توجه ساموئل خاچیکیان را به خود جلب نمود و در سال ۱۳۳۳ به دعوت وی به سینما روی آورد و نخستین فیلمش را با نام "چهارراه حوادث" در سال ۱۳۳۴ برای خاچیکیان بازی کرد. ویگن تا سال ۱۳۴۵ که آخرین فیلمش را با نام "اعتراف" (به کارگردانی ناصر رفعت) بازی کرد، مجموعاً در بیست و هشت فیلم حضور یافت که در برخی از آنها تنها خوانندگی کرده است. او در اغلب فیلم های ساموئل خاچیکیان (فیلمساز ارمنی تبار که از او به عنوان آلفرد هیچکاک ایران یاد می شود) نقش داشت. برخی طرفداران ویگن، وی را از لحاظ داشتن چهره و ظاهر گیرا به عنوان اولین ستاره مرد موسیقی پاپ ایران، با الویس پریسلی (Elvis Presley) مقایسه می نمایند.
درباره ی ویگن
ژولیت خواهر ویگن در مصاحبه ای در مورد برادرانش چنین گفته است: "ویگن زیاد از اشعار کارو استفاده میکرد. با اینکه آن زمان با هم اختلاف نظر داشتند اما رابطهشان خوب بود. کارو با حکومت مشکل داشت و ضد خانواده ی سلطنتی بود اما ویگن با درباریان رفت و آمد داشت. ویگن در آمد خوبی داشت و با خانواده سلطنتی نشست و برخاست میکرد. همان وقتها که اوج شهرت ویگن بود حداقل شبی بیست، سی هزار تومان درآمد داشت. خانهاش هم در خیابان تخت طاووس بود اما مهمانیهای مهم را در خانه ی ما (ژولیت، که در آن زمان ثروتمند بوده است)، برگزار میکرد." وی همچنین درباره خلق و خوی برادرش چنین گفته است: "ویگن خیلی خوش اخلاق است. وقتی با او همصحبت میشوی به آسانی دل نمیکنی. بذلهگو و شوخ است. شیرین لطیفه تعریف میکند و در تقلید صدا و لهجه رو دست ندارد! آدم متعهدی است و رسم امانتداری را خوب میفهمد. همین اخلاقش باعث شد مدتی تبعید شود." تبعید ویگن به آمریکا پس از حادثه ای که خواهرش چنین تعریف می کند، اتفاق افتاده است: "زمانی که فرانک میرقهاری وارد عالم هنر شد، پدرش او را به ویگن سپرد و گفت میخواهم تو از دخترم مراقبت کنی. مدتی میگذرد تا اینکه ویگن به همراه چند نفر از جمله فرانک به شمال میروند. شبی در متل قو، ویگن و فرانک سر یک میز نشسته بودند و مشغول خوردن شام بودند، شاپور غلامرضا هم آنجا بوده، مست مست به طرف میزی که ویگن و فرانک نشسته بودند میرود و میگوید چه دختر خوشگلی! ویگن که منظور او را میفهمد میگوید دور این دختر را خط بکش، پدرش او را به من سپرده. شاپور غلامرضا شروع به داد و بیداد میکند که چرا حرف بیخود میزنی، پدرش به من سپرده یعنی چه و گیلاس پر از مشروب را به صورت ویگن میپاشد. ویگن هم عصبانی میشود و به شاپور غلامرضا حمله میکند. کارکنان آنجا بعد از درگیری، ویگن را از در پشتی فراری میدهند. تعدادی ملوان آنجا بودند و ویگن را با خودشان به مخفیگاهی میبرند تا جان ویگن در امان بماند. مدتی ویگن نزد ملوانها بصورت مخفی زندگی میکند و بعد با خود شخص شاه مستقیماً تماس میگیرد و جریان را برای شاه توضیح میدهد و میگوید میدانم که از این قضیه جان سالم به در نمیبرم. شاه هم با اعلام اینکه ویگن را تبعید کرده او را به امریکا میفرستد تا آبها از آسیاب بیافتد. برای همین ویگن مدتی در امریکا زندگی کرد و بعد به ایران برگشت."
ویگن که پس از جدایی از همسر دومش به ایران مراجعت نموده بود، پس از انقلاب، برای همیشه در آمریکا اقامت گزید. او در آنجا مجدداً ازدواج کرد و در کاباره های ایرانی فعالیت هنری داشت. وی کاباره ای در آمریکا به نام "ویگن پولیس" به سبک ایرانی ساخت که قبل از افتتاح رسمی، دستخوش حریق شد. ژاکلین (ترانه سرا و خواننده)، آیلین (بازیگر و مجری تلویزیون) و کاترین فرزندان وی از ازدواج اولش با اولگا در خارج از ایران به تحصیل پرداختند. دو فرزند دیگرش که پس از جدایی او از همسر دوم، 7 ساله و 9 ساله بودند با مادرشان در آمریکا زندگی کردند. او در مورد جدایی از همسر دومش می گوید: «اصولا زندگی کردن با یک هنرمند کار دشواری است . یک هنرمند، حساس، زودرنج و صاحب روحی شکننده و آسیب پذیر است. به همین دلیل کنار آمدن با او مشکل به نظر می رسد. گناه دومین شکست من در ازدواج، نه به گردن همسرم بود نه به گردن من، بلکه این گناه به گردن ساختمان ذهنی و روحی متفاوت ما دو نفر بود و حالا ما به خاطر بچه هایمان رابطه ای دوستانه داریم.» ویگن عاشق ایران و عاشق کارش بود و همیشه امیدوار بود که زنده بماند تا وقتی که دوباره به میهن بازگردد. او در مصاحبه ای با اشاره به موفقیت دخترش آیلین در بازیگری می گوید: «امیدوارم روزی سینمای فارسی از حالت رکود و ابتذال بیرون بیاید تا هنرمندان ما بتوانند به تلاش هایشان در راه ارائه یک سینمای سالم با هدف های سازنده و مثبت ادامه دهند ».
وفات:
ژاکلین دختر ویگن می گوید: "ویگن اینقدر فدایی مردم بود که به خاطر کنسرت های اروپایش قرار جراحی رو عقب انداخت و به این خاطر سرطان پیشرفت کرد و رسید به استخوانش. ولی تا آخرین لحظه نگذاشت که ما روحیه مون رو ببازیم. مثل یک قهرمان با دردش جنگید و حتی آه نکشید. ویگن روزهای آخر رو با خانواده گذروند و فقط در این دوران بود که ما حس کردیم که پدر داریم. چون بیشتر عمرش رو مثل یک هنرمند زندگی کرد و همیشه با مردم بود. ویگن تا آخرین لحظه آرزو داشت که آخرین کنسرتش را در ایران، در میدان شهیاد اجرا کند. ولی هیچوقت به آرزویش نرسید." وی بعد از جراحی قلبش چنین خواند:
"وقتی تو بستر بیماری بیقراری می کردم/ از دستای پاک عیسی طلب یاری می کردم/ واسه بازگشت دوباره/ به یک ملت عاشق/از دل آوازه خوونی من پرستاری می کردم/می گفتن که گلنسا تو شالیزار دعا می کاره/جای هر دونه گندم یه شمع نذری می ذاره / می گفتن دو کبوتر روی پرهاشون نوشتن/خدا آوازه خونه دیرینه رو خونه می یاره/ بازگشت دوباره من مثل معجزه می مونه/گر چه واسه زنده بودن /عشقه بهترین بهونه/ مهتاب زیر چادر غم/ واسه من لالایی می خوند/گل سرخ شب تا سحر واسه خواستگاری می موند/ تو خیالم با همین دستای ناتوان سردم /چهل و پنج بهار عمرمو رو صحنه نقاشی کردم/ صدای گریه فرزندانمو وقتی شنیدم/ به خدا گفتم/بزرگی از تو باشه بر می گردم/هموطن خوب می دونستم / تو واسم دعا می کردی واسه سلامتی من خدا رو صدا می کردی..که آوازه خون بمونه تا صداش نگیره پایان/ هموطن خوب می دونستی قلب بیمارم تو سینه/ می تپه به عشق اونکه هموطنهاشو ببینه/واسه ملتی بخونه از غم دل دیوونه..."
ویگن در روز یکشنبه چهارم آبان ماه سال یکهزار و سیصد و هشتاد و دو، در شهر لس آنجلس در ایالت کالیفرنیا در سن هفتاد و سه سالگی بر اثر بیماری سرطان درگذشت. او در سال های آخر حیاتش مشغول تهیه مجموعه ای از 50 سال خاطراتش بود که متاسفانه به علت بیماری و سپس فوت او ، تهیه این مجموعه در زمان زندگی او به پایان نرسید و هم اینک به کوشش خانواده او و در راس آن ها فرزندش آیلین و شهروز رفیعی، تهیه این مجموعه به پایان رسیده و به صورت چهار DVD به مدت 5 ساعت که به روایت خود ویگن تنظیم شده است، در دسترس علاقه مندان قرار گرفته است.
برای ویگن سنگ مزار بسیار زیبایی تهیه شده که متن یکی از مشهورترین ترانه های وی بر روی آن حک شده است:
من همان آوازه خوان مردم پاکم هنوز
گرچه مشهور جهان خوانی مرا خاکم هنوز
قصه ها دارم از آن شب های شیرین شما
قصه ها از ظلمت روزهای غمگین شما
قصه ی صدها رفیق بی ریای میکده
گاه باهوش و گهی از پا فتاده می زده
این منم تنها رفیق آشنای هر زمان
هر که بودم هر چه هستم با تو هستم بی گمان
همنشین باوفای من تویی، غمگسار این نوای من تویی
یادگار خاطرات خوب من، آشنای این صدای من تویی
گریه کردی، گریه ات را من به آهنگی سرودم
خنده کردی، شاد خواندم با تمامی وجودم
هرچه کردی از محبت، هر چه کردی از وفایم
همچو گل بر سر نهادم، قدر دانستم ستودم
منابع:
1- حسینی، تانیا. اشعار و ترانه های ویگن، سلطان جاز ایران. تهران: انتشارات بلوط سبز، ۱۳۸۳. شابک ۴-۱۱-۸۱۸۸-۹۶۴.
2- لازاریان، ژانت د.، دانشنامه ایرانیان ارمنی، تهران: انتشارات هیرمند، ۱۳۸۲.
3- گروه تحقیق و پژوهش موزه سینما، ارامنه و سینمای ایران، تهران: موزه سینمای ایران، انتشارات روزنه کار، ۱۳۸۳.
4- ویگن در بانک اطلاعات اینترنتی فیلمها (IMDB)
5- ویگن در بانک اطلاعات اینترنتی سینمایی سوره
6- BBC Persian
7- BBC NEWS | Middle East | Iranian pop legend dies at 74
8- Iran Chamber Society: Iranian Music: Vigen Derderian
9- Vigen Derderian ، the free encyclopedia – Wikipedia
10- DARARIĀN-Vigen، Encyclopædia Iranica | Articles
تاریخ ثبت مقاله: فروردین ماه 1393
***
هرگونه کپی برداری به منظور تجاری ممنوع است. کپی برداری در سایر موارد صرفاً با اجازه ی مدیر سایت و نویسنده مجاز می باشد.