صدیقه (روح انگیز) سامی نژاد
روح انگیز
صدیقه(روح انگیز) سامی نژاد، در سوم تیرماه سال ١٢٩۵ در شهرستان بم، استان کرمان، متولد شد. پدرش، میرزا اسدالله، خیلی زود همسر و تنها فرزندش را ترک کرد و به دیار باقی شتافت. پس از آن صدیقه ﺧﺮدﺳﺎل در کنار ﻣﺎدرش سکینه بزرگ شد.

صدیقه(روح انگیز) سامی نژاد

Sedigheh(Roohangiz) Sami-Nejad

 

 

ملیت: ایرانی

تولد: 3 تیرماه 1295 (24 ژوئن 1916)

محل تولد: شهرستان بم، کرمان، ایران

فوت: 10 اردیبهشت 1376 (3 آپریل 1997(

محل فوت: تهران، ایران

تحصیلات: سیکل (اول دبیرستان)

شغل: بازیگر، پرستار (کارمند وزارت بهداری)

همسر:

1- دماوندی

2- نصرت الله محتشم

3- عمرانی

فرزندان:  ندارد.

سال های فعالیت:

 *بازیگری: کمتر از 2 سال (1313- 1312(

آثار

* فیلم سینمایی "دختر لر"، سال 1312

* فیلم سینمایی "شیرین و فرهاد"، سال 1313

همچنین او در سال  1349، در فیلم مستند "سینمای ایران؛ از مشروطه تا سپنتا"، حضور یافت و در سال 1375 مصاحبه ای صوتی برای فیلم مستند " به یاد اولین بازیگر زن سینمای ایران" انجام داده است.

 

زندگی نامه

خانواده

صدیقه(روح انگیز) سامی نژاد، در سوم تیرماه سال ١٢٩۵ در شهرستان بم، استان کرمان، متولد شد. پدرش، میرزا اسدالله، خیلی زود همسر و تنها فرزندش را ترک کرد و به دیار باقی شتافت. پس از آن صدیقه ﺧﺮدﺳﺎل در کنار ﻣﺎدرش سکینه بزرگ شد. وی در سال 1308 و در سیزده سالگی به همسری مردی به نام "دماوندی" درآمده و با او به هندوستان مهاجرت نمود.

ایفای نقش در هندوستان:

در بمبئی، "اردشیر ایرانی"، کارگردان، تهیه کننده، نویسنده و هنرپیشه ی هندی(ایرانی الااصل) و زرتشتی، صاحب کمپانی "امپریال فیلم"، آقای دماوندی، همسر صدیقه را به عنوان راننده خود به کار گرفت. چندی بعد که ساخت فیلم "دختر لر" در این کمپانی توسط "عبدالحسین شیروانی" معروف به "سپنتا" آغاز شد، پس از جستجوی فراوان برای یافتن بازیگر زن، صدیقه برای ایفای نقش "گلنار" برگزیده شد

سامی نژاد - بجز چند بازیگر زن اقلیت ارمنی - نخستین زن ایرانی است که برای بازیگری در فیلم به روی صحنه رفت. وی لهجه ی غلیظ کرمانی داشت و در بازی اش بسیار از حرکات دست هایش استفاده می کرد و حالتی شاد، بچه گانه و معصومانه داشت.

علی رغم اینکه وی بازیگری غیر حرفه ای بود، اما موفقیتش در فیلم باعث شد تا همکاری صدیقه با سپنتا ادامه یابد. او پس از "دختر لر"، در فیلم "شیرین و فرهاد" به کارگردانی و نویسندگی سپنتا، در نقش "شکر" بازی کرد. سپنتا پس از آن، فیلم "فردوسی" را در سال 1313 ساخت، اما نقش سامی¬نژاد را که ابتدا برای بازی در این فیلم انتخاب شده بود، به دلیل لهجه کرمانی وی، زن دیگری (فخرالزمان جبار وزیری) بازی کرده است.

روح انگیز سامی نژاد قبل از این که در فیلم "دختر لر" بازی کند، از اسب به زمین افتاد و کفش پاشنه بلندش، جراحت عمیقی در بدن او ایجاد کرد که در بمبئی زیر عمل جراحی قرار گرفت و همین حادثه سبب شد که هرگز بچه دار نشود. (این احتمال نیز درنظر گرفته شده که این حادثه در ایران اتفاق افتاده و دلیل مهاجرت به هندوستان، معالجه صدیقه بوده باشد.) 

فیلم دختر لر:

فیلم دختر لر در حالی ساخته شد که حدود 40 سال از تولد سینما در دنیا می‌گذشت. تولید یک فیلم ناطق در ایران تا آن زمان امکان‌پذیر نبود تا این که در نیمه‌ دوم دهه 1300، عبدالحسین خان شیروانی (سپنتا)، شاعر، نویسنده و روزنامه‌نگار ایرانی، با هدف تحقیق در زمینه هنر و فرهنگ ایران باستان، به هند رفت و در آنجا تصمیم گرفت وارد دنیای سینما شود. وی این کار را با نوشتن فیلمنامه "دختر لر" انجام داد.

فیلم "دختر لر" به صورت سیاه و سفید و 35 میلیمتری فیلمبرداری شده و داستان آن بر اساس داستان عامیانه "جعفر و گلنار" شکل گرفته است. این فیلم درباره ی گلنار، یک دختر لر در منطقه‌ای تحت کنترل راهزنان مسلح به فرماندهی قلی خان است. گلنار در قهوه‌خانه‌ای کار می‌کند و در آن‌جا با جعفر مامور دولت آشنا می‌شود. این دو به تدریج به هم علاقه مند می شوند. ادامه فیلم هم به درگیری آنان با راهزنان اختصاص دارد. سپنتا پس از نوشتن این فیلمنامه، سامی‌نژاد را برای بازی در نقش گلنار انتخاب کرد و در نهایت خودش نیز در نقش جعفر ظاهر شد.

 انتخاب سامی‌نژاد بیشتر به این خاطر بود که هیچ زنی قبول نمی‌کرد جلوی دوربین برود، چرا که آن زمان زنان در حجاب کامل بودند. ضمن اینکه خیلی‌ها استعداد این کار را نداشتند. سامی‌نژاد بازی در "دختر لر" را پذیرفت و با سپنتا قراردادی چهل روزه‌ امضا کرد، گرچه به دلیل نهایی نبودن فیلمنامه، دیالوگ‌ها و امکانات فیلمبرداری، کار ساختن فیلم هفت ماه طول کشید. ضمن اینکه سپنتا به‌ خاطر لهجه‌ ی غلیظ کرمانی سامی‌نژاد ناچار شد داستان "دختر لر" را به گونه‌ای تغییر دهد تا موضوع آن مربوط به ایالات و قدرت حکومت مرکزی ایران باشد.

در نهایت فیلم "دختر لر" پس از مشکلات بسیار، آبان‌ماه سال 1312 در "مایاک" و "سپه" که دو سینمای معروف آن زمان تهران بودند، به نمایش عمومی درآمد و مورد استقبال قرار گرفت. می توان تصور کرد که مخاطبان آن سال ها هنگام شنیدن صدای بازیگران روی پرده سینما چه حس و حالی داشتند. لازم به ذکر است که اولین فیلم ناطق جهان، "خواننده جاز"(Jaz Singer) در اکتبر سال 1927(1306 ه.ش)، در شهر نیویورک، به روی صحنه رفته است.

سامی نژاد در همان نخستین حضور سینمایی اش و در واقع یکی از دو بازی عمرش، یکی از معروف ترین دیالوگ های تاریخ سینمای ایران را گفت. وقتی جعفر از او می پرسد که: "میای بریم تهرون؟" او با آن لهجه شیرینش و آن صدای حالا دیگر مبتدیانه فیلم می گوید: "تهرون؟!، تهرون تهرون که میگن جای قشنگیه، اما مردمش بدن!"

متارکه و ازدواج دوم:

سامی نژاد پس از بازی در فیلم "شیرین و فرهاد"، در هندوستان، از همسر اولش، دماوندی جدا شد و با "نصرت‌الله محتشم" از بازیگران سرشناس تئاتر(همبازی وی در فیلم "شیرین و فرهاد") ازدواج کرد. این ازدواج نیز مدت زیادی به طول نکشید و محتشم در بازگشتش به ایران، او را غیابی طلاق داد و با خانم "ژاله علو" (گوینده و بازیگر) ازدواج نمود.

زندگی پس از بازگشت به ایران:

پس از 18 سال اقامت در هندوستان، صدیقه با چادری بر سر و چمدانی در دست به شهر خود باز می گردد در حالی که خانواده پدری و مادریش او را نمی پذیرند، خویشان و آشنایان در به رویش می بندند و مردم در کوچه ها به سویش سنگ پرتاب می کنند. صدیقه به تهران می رود و ناگزیر برای در امان ماندن از آزار و اذیت ها، نام و نشان خود را از مردم پنهان می دارد. او از آن پس با نام مستعار "روح انگیز" که در کمپانی امپریال فیلم در هندوستان برای خود برگزیده بود، به زندگی ادامه می دهد.

بازگشت او به ایران، چندسال پس از استقلال هند و در دوران حکومت محمدرضا پهلوی بوده است. او به خاطر انتقادها و سرزنش ها و تهدیدها و تحقیرهای مردم دیگر هرگز حاضر نشد در فیلمی بازی کند و برای همیشه از سینما دوری گزید.

روح انگیز در تهران تا سیکل اول به تحصیل ادامه داد و به عنوان پرستار در وزارت بهداری مشغول به کار شد. سپس در سال 1339، با برادرِ "ماشاالله عمرانی" که از بستگانش بود، ازدواج کرد. این ازدواج ده سال ادامه یافت. در سال 1349 وقتی شوهر او زنی دیگر گرفت، روح انگیز از او جدا شد.

او پس از مدتی کار پرستاری را نیز کنار گذاشت و خانه نشین شد و تا سال 1364  از طریق اجاره دادن طبقه اول خانه‌ دوطبقه‌ای که خریده بود، گذران زندگی می‌کرد

سامی نژاد به روایت مستند:

در سال ١٣۴٩، "محمد تهامی نژاد"، مستندساز و پژوهشگر سینما، خانم سامی نژاد 54 ساله را در فیلم مستند "سینمای ایران؛ از مشروطه تا سپنتا"، مقابل دوربین خود نشاند و گفته ها و گلایه های او را ثبت نمود. تهامی نژاد می گوید: "من در برابر دوربین هیچ سوالی از او نکردم." اما سامی نژاد همراه با گریه ای تلخ، از رنج هایی که از خانواده و مردمش کشیده گفته است: "به خاطر ناراحتی‌هایی که در موقع فیلمبرداری و بعد از آن چه از طرف فامیل و چه از طرف مردم کشیدم، هرگز راضی نشدم در فیلم دیگری بازی کنم ... هر موقع که از در شرکت می‌آمدیم بیرون، مجبور بودیم سه نفر مستحفظ داشته باشیم، یک شوفر و دو نفر کمک شوفر که شیشه پرت نکنن. هر جایی هم که می رفتیم یا باید یه چیزی سرمون می‌انداختیم کسی ما رو نشناسه ... گاهی وقت ها فکرم می رسید که دومرتبه برم یه کاری شروع کنم، چون هم در هندوستان و هم در ایران، من را می خواستن، اما همین سختی ها و ناراحتی هایی که ایرانی ها و مردم به من دادن، ترک کردم و چند ساله گوشه نشینم و میل ندارم کسی بدونه من کجا هستم... از روزی که بعد این هجده سال اومدم، همین سختی را دارم می کشم..."

اواخر عمر و وفات:

صدیقه‌ی سامی نژاد، در سال 1364 به دلیل کهولت سن و احتیاج به مراقبت، خانه اش را فروخت و به طبقه ی پایین خانه ی یکی از اقوامش (خواهرزاده اش؟) به نام بهزاد بهزادی، در خیابان پاسداران، سروستان ششم، نقل مکان نمود. در سال 1374 چشم هایش به بیماری آب مروارید دچار و به ناچار جراحی شد و پس از جراحی نیز خانه نشین بود و آقای بهزادی به او رسیدگی می کرد و خریدهایش را انجام می داد

سرانجام، اولین بازیگر زن ایران پس از 30 سال تنهایی و زندگی در انزوا، عصر روز چهارشنبه 10 اردیبهشت ١٣٧۶ در سن ٨١ سالگی در تهران، در شرایطی که بسیاری از مورخان و کارشناسان سینمای ایران تصور می‌کردند سال‌هاست درگذشته است، چشم از جهان فروبست و در بهشت زهرا ( قطعه 36، ردیف 44، شماره 46) به خاک سپرده شد.

درباره سامی نژاد :

درباره اینکه سامی نژاد چه انسانی بوده، چه خصوصیات اخلاقی و یا تفکراتی داشته، هیچ اطلاعی در دست نیست، جز اینکه حضورش در برابر دوربین سپنتا، سالها تنهایی و بی کسی را برایش به ارمغان آورده است. او زنی است که از طرف خویشان و مردمش طرد شده و این طردشدگی را تا آخر عمر با خود حمل کرده است و این جمله ی تلخ را با ترس به زبان می آورد که : "نمی خواهم مردم بدانند کی بودم و چی بودم."

در طول 30 سال پس از حضور او در مستند "محمد تهامی نژاد"، بسیاری از سینماگران تصور می کردند که وی فوت شده است. در ﺳﺎل 1370، محسن مخملباف فیلمی با عنوان "ﻧﺎﺻﺮاﻟﺪﯾﻦ ﺷﺎه آﮐﺘﻮر ﺳﯿﻨﻤﺎ" را کارگردانی می کند که موضوع آن به تاریخ سینمای ایران می پردازد. مخملباف و دستیارانش تلاش می کنند تا نشانی از ستاره ی فیلم دختر لر بیابند، اما موفق نمی شوند. در این فیلم، ﻓﺎﻃﻤه ﻣﻌﺘﻤﺪآرﯾﺎ، ﻧﻘﺶ صدیقه سامی نژاد را بازآﻓﺮﯾﻨﯽ ﮐﺮده است.

اما در همین سال ها، برخی از پژوهشگران سینما از محل زندگی سامی نژاد اطلاع داشته اند. در سال 1375، "مجید فدایی"، پژوهشگر و مستندساز و همشهری خانم سامی نژاد، "بابک محمدی"، پژوهشگر و فیلمساز (و همسرش) و همچنین "عباس ملکی"، عکاس "جمعه سیاه"(عکاسی معروف روز 17 شهریور 57)، برای مصاحبه با وی به خانه اش رفته بودند. دو دسته عکس از این دیدارها گرفته شده که مربوط به دو زمان مختلف است. اولی گفتگو با او و دومی بعد از سکته خانم سامی نژاد، زمانی که او قادر به تکلم نبوده است.

فیلم مستند "به یاد اولین بازیگر زن سینمای ایران" ساخته "مجید فدایی"، به بازسازی برخی صحنه های زندگی او پس از بازگشت به ایران، نمایش صحنه هایی از فیلم دختر لر، پخش فیلم گفتگویش با تهامی نژاد و پخش مصاحبه صوتی اش با مجید فدایی، نمایش تصاویر او تا لحظه های آخر عمر، نمایش تصاویر آخرین محل زندگیش (زیرزمینی که با یک پرده از پلکان جدا می شود)، نمایش تصویر گورستان و حتی فروختن ماترک وی که پشت یک وانت بار کوچک قرار گرفته است، می پردازد. در این مستند، نقش روح انگیز را "لاله اسکندری" بازی می کند.

محمد تهامی نژاد تصریح می کند که: "تهیه کننده این فیلم، "مرکز گسترش سینمای مستند و تجربی" است و از "موسسه سینمایی وتلویزیونی هنر هفتم کرمان" نیز نام برده شده است. همین عنوان بندی نشان می دهد که دراوایل دهه 70، یک مرکز سینمای دولتی وابسته به وزارت ارشاد در تهران و بخش خصوصی در کرمان هم از سرنوشت و محل زندگی او باخبر بودند." اما به قول تهامی نژاد، ذکر این روایت نیز، پایان زندگی آن مرحوم را از غم انگیز بودن خارج نمی کند.

 

منابع:

1-      پایگاه اینترنتی سوره، بانک جامع اطلاعات سینمای ایران.

2-      روزنامه جام جم آنلاین، بخش فرهنگ و هنر، سینما، مورخ 30 آبان 1392.

3-       روزنامه شرق، شماره 1616، مورخ 12/6/91، صفحه 10 (سینمای ایران)، نوشته محمد تهامی نژاد.

4-      شبکه خبری سینمای ایران، مورخ 10/02/1391.

5-      فرخ زاد، پوران، کارنمای زنان کارای ایران از دیروز تا امروز، ج1، 1381، نشر قطره، ص 422

6-      صدیقه سامی نژاد، ویکیپدیا فارسی و انگلیسی.

 

تاریخ ثبت مقاله: فروردین ماه 1393

 

***

هرگونه کپی برداری به منظور تجاری ممنوع است. کپی برداری در سایر موارد صرفاً با اجازه ی مدیر سایت و نویسنده مجاز می باشد.


تعداد بازدید ( 14523 )
ارسال نظر
( نمایش داده نمی شود )  
Captcha