محمدتقی جعفری
علامه جعفری
محمدتقی جعفری در مرداد ماه سال ۱۳۰۴ در محله "دوه چی" شهر تبریز متولد شد. پدرش، حاج کریم، نانوا بود.مادر محمدتقی که از سادات علوی یکی از خاندان بزرگ تبریز بوده و برخلاف پدر باسواد بود، نخستین آموزگار فرزندان شد. مادر درس‌های دبستان را در خانه به وی آموخت و محمدتقی را در شش سالگی و از کلاس چهارم به مدرسه فرستاد

محمدتقی جعفری

Mohammad-Taghi Jafari

 

ملیت: ایرانی

تولد: مرداد 1304 خورشیدی (1925 م)، (1343 ه.ق)

محل تولد: تبریز، ایران

فوت: 25 آبان 1377 خورشیدی (16 نوامبر 1998)، (1419 ه.ق)

محل فوت: بیمارستان "لیستر" شهر لندن، انگلستان

تحصیلات: اجتهاد

شغل: فیلسوف و دانشمند، مبلغ و مفسر مذهبی

لقب: علامه، حجت الاسلام

مذهب: مسلمان، شیعه

همسر: جمیله فرشباف انتظار

فرزندان:                                                                                        

§         سه پسر : غلامرضا، علی و جلال الدین

§         سه دختر (یا بیشتر؟)

گرایش اصلی مطالعه: علوم انسانی

گفتار منتخب: "زندگی پیوسته باید در حال به وجود آمدن و به وجود آوردن باشد، والا باری است بر دوش انسان."

سال های فعالیت:

  • تحقیق و ترجمه و تفسیر: 60 سال
  • تدریس : 50 سال

آثار:

تاکنون بیش از 80 اثر از وی منتشر شده و چاپ بعضی از آنان مکرراً تجدید گردیده است. بیش از 60 کتاب و مقاله دیگر او توسط موسسه "تدوین و نشر آثار علامه جعفری" و یا سایر موسسات مرتبط، در دست انتشار می باشد که به این ترتیب مجموعه آثار او متجاوز از 150 عنوان می گردد. این آثار در گستره ی وسیع موضوعات انسان شناسی، جامعه شناسی و فرهنگ، روانشناسی و علوم تربیتی، اخلاق، حکمت، فلسفه و کلام، عرفان، معارف اسلامی، فقه، علوم جدید، ادبیات، مدیریت و ... طبقه بندی می شوند.

§         فقه:

1.       "الرضاع"، انتشارات حیدریه، نجف، 1373 ه.ق. ( 1332 خورشیدی )

2.       "منابع فقه" شرکت انتشارات، تهران، 1349 خورشیدی. شامل مطالب زیر :

ـ طهارت اهل کتاب
ـ ذبایح اهل کتاب
 
ـ عدم انحصار زکات در موارد نه گانه
 
ـ قاعده لاضرر و لاضرار
ـ حلیت و حرمت گوشت انواع حیوانات
ـ حقوق حیوانات در فقه اسلامی
ـ کیفر سرقت در اسلام
ـ مقایسه حقوق بشر در اسلام و غرب
ـ بحثی درباره امر به معروف و نهی از منکر
ـ حرمت سقط جنین
ـ مسئولیت مدنی ناشی از جرم کودکان بزهکار در فقه و حقوق اسلامی.

3.       "تعبد و تعقل در فقه اسلامی"، دبیرخانه ی کنگره ی بزرگداشت شیخ اعظم انصاری، قم، 1372 خورشیدی

§         فلسفه:

1.       "جبر و اختیار"، شرکت انتشار، تهران، 1344 خورشیدی

2.       "مجموعه مقالات"، انتشارات فجر، تهران، 1357 خورشیدی شامل موضوعات زیر :

ـ برهان کمالی دکارت بر وجود خداوند
ـ برهان کمالی (وجوبی) در اثبات خدا
ـ هدف زندگی
ـ مقدمه ای بر مفهوم فلسفه مالکیت
ـ حرکت و تحول
ـ حرکت و تحول از دیدگاه قرآن
ـ طبیعت و ماوراء طبیعت
ـ علم در خدمت انسان
ـ رابطه علم و حقیقت
ـ علم و عرفان از دیدگاه ابن سینا
ـ علم از دیدگاه اسلام
ـ امید و انتظار.

3.       "ارتباط انسان و جهان"، 3 جلد، انتشارات دارالکتب اسلامیه، تهران، 1337 خورشیدی

4.       "ایده آل زندگی و زندگی ایده آل"، انتشارات حقیقت، تهران، 1352 خورشیدی

5.       "پیام خرد"( مجموعه مقالات و سخنرانی های بین المللی)، نشر کرامت، 1377 خورشیدی

6.       "فلسفه دین"، پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1375 خورشیدی

7.       "تحقیقی در فلسفه علم"، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، تهران، 1372 خورشیدی

8.       "فلسفه و هدف زندگی"، انتشارات صدر، تهران، 1359 خورشیدی

9.       "فلسفه و نقد سکولاریزم"

10.   "مقدمه ای بر فلسفه"

11.   "طبیعت و ماوراء طبیعت"، شرکت انتشارات، تهران، 1344 خورشیدی

12.   "تعاون الدین و العلم"، ناشر : مرحوم حاج سید علی خلیلی، تهران، 1378 ه.ق. 01338 خورشیدی)

13.   "الامر بین الامرین فی الجبر و التفویض"، انتشارات حیدریه، نجف، 1371 ه.ق. ( 1330 خورشیدی )

14.   "نهایت الادراک الواقعی بین الفلسفه القدیمه و الحدیثه"

15.   "آفرینش و انسان"، شرکت انتشار، تهران، 1344 خورشیدی

§         بررسی و نقد فلسفی :

1.       "توضیح و بررسی مصاحبه برتراند راسل _ وایت"، کتابخانه مرتضوی، تهران، 1342 خورشیدی

2.       "نقد و بررسی برگزیده افکار راسل"، ترجمه دکتر عبدالرحیم گواهی، شرکت انتشارات، تهران، 1350 خورشیدی

دو کتاب فوق، شامل مکاتبات علمی علامه جعفری با برتراند راسل، فیلسوف شهیر انگلیسی  است که طی آنها، علامه جعفری به برخی از نظریات راسل انتقاد وارد ساخته است.

3.       "بررسی و نقد کتاب سرگذشت اندیشه ها" (مهمترین اثر آلفرد نورث وایتهد در فلسفه مغرب زمین، با ترجمه ی دکتر عبدالرحیم گواهی)، سال 71-1370 خورشیدی

این کتاب حاوی تحلیل و نقد نظریات آلفرد نورث وایتهد، پدر منطق ریاضی است که یکی از بزرگترین فلاسفه اروپایی می باشد.

4.       "بررسی و نقد نظریات دیوید هیوم در چهار مسأله فلسفی"، دانشگاه علم و صنعت، تهران 1374 خورشیدی شامل موضوعات :

ـ مفاهیم و اندیشه های مجرد
ـ خویشتن
 
ـ علیت
ـ استی و بایستی.

کتاب هایی به قلم ایشان در نقد و تحلیل فلسفه پوزیتیویستی و نئوپوزیتیویستی معاصر غرب چاپ و منتشر شده است که از آن جمله می توان به شرح و نقد نظریات کانت، هگل، دکارت و دیوید هیوم اشاره نمود.

همچنین ده ها نویسنده، استاد، محقق و متفکر از سراسر جهان با ایشان مذاکرات علمی داشته اند که بیش از 50 فقره از این مذاکرات، در 2 جلد کتاب تحت عنوان "تکاپوی اندیشه ها" منتشر شده است.

§         حقوق سیاسی:

  1. "حکمت اصول سیاسی اسلام" (فلسفه سیاسی اسلام)، بنیاد نهج البلاغه، تهران، 1369 خورشیدی :  این کتاب ترجمه و تفسیر فرمان علی (ع) به مالک اشتر است.
  2. "اعلامیه جهانی حقوق بشر از دیدگاه اسلام و غرب" (فارسی و انگلیسی)، انتشارات دفتر خدمات حقوقی بین المللی، تهران، 1370 خورشیدی

این کتاب به زبان انگلیسی و ژاپنی(توسط یکی از اساتید دانشگاه ناکویا) نیز ترجمه و چاپ شده است.

§         عرفان:

  1. "عرفان اسلامی"، انتشارات علمی دانشگاه صنعتی شریف، تهران، 1372 خورشیدی

بخش های مهم این کتاب را بحث های زیر تشکیل می دهد: عرفان و نظم، عرفان و کار، عرفان و علم، عرفان و دین، عرفان و اخلاق، عرفان و موسیقی، ...

  1. "آیا شریعت، طریقت و حقیقت با یکدیگر متفاوتند؟"
  2. "نیایش حسین (ع) در عرفات" (به زبان فارسی و عربی)، انتشارات شمس، تهران، 1347 خورشیدی
  3. "حضرت علی (ع) و عرفان"

§         اخلاق و مبانی:

  1. "آیا جنگ در طبیعت انسان است؟"
  2. "وجدان"، انتشارات اسلامی، تهران، 1342 خورشیدی
  3. "اخلاق و مذهب"، شرکت انتشارات، تهران، 1344 خورشیدی

§         معارف اسلامی:

  1. "ترجمه و تفسیر نهج البلاغه"، 27 جلد، دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران، 78-1357 خورشیدی
  2. "ترجمه کامل نهج البلاغه"، 1 جلد
  3. "فکرواره نهج البلاغه"
  4. "انسان در افق قرآن"، انتشارات جهان اسلام، اصفهان، 1349 خورشیدی
  5. "امام حسین(ع) شهید فرهنگ پیشرو انسانیت"
  6. "حرکت و تحول از دیدگاه قرآن"، انتشارات قلم، تهران، 1357 خورشیدی
  7. "شناخت انسان در تصعید حیات تکاملی"، انتشارات امیرکبیر، تهران، 1362 خورشیدی
  8. "علم از دیدگاه علی"
  9. "علم از دیدگاه اسلام"، سازمان پژوهش های علمی و صنعتی، تهران، 1360 خورشیدی
  10. "نگاهی به امام علی (ع)"، انتشارات نور، تهران، 1353 خورشیدی
  11. "حیات معقول"، انتشارات سیمای نور، تهران، 1360 خورشیدی
  12. "علم و دین در حیات معقول"، کانون علم و دین، تهران، 1369 خورشیدی
  13. "شناخت از دیدگاه علمی و از دیدگاه قرآن"، دفتر انتشارات فرهنگ اسلامی، 1360 خورشیدی

§         ادبیات:

  1. "سه شاعر" (حافظ، سعدی، نظامی)
  2. "مبدا اعلا"
  3. "از دریا به دریا" (کشف الابیات مثنوی مولوی)، 4 جلد، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، 1364 خورشیدی
  4. "تحلیل شخصیت خیام" (بررسی آراء فلسفی، ادبی، علمی و دینی)، انتشارات کیهان، تهران، 1368 خورشیدی
  5. "حکمیت، اخلاق و عرفان در شعر نظامی گنجوی" (به زبان فارسی و روسی)، انتشارات کیهان، تهران، 1370 خورشیدی

§         اندیشه های مولوی:

  1. "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی"، 15 جلد، انتشارات اسلامی، تهران، 1357-1349 خورشیدی
  2. "مولوی و جهان بینی ها"، انتشارات بعثت، تهران، 1357 خورشیدی

این کتاب، بررسی و مقایسه افکار مولانا با فلسفه ها و جهان بینی های شرق و غرب می باشد.

  1. "عوامل جذابیت سخنان مولوی"، دانشگاه تبریز، 1376 خورشیدی
  2. "فکرواره مثنوی"

§         مباحث علمی:

  1. "عمل تجوید ذهن"
  2. "بحثی در قانون تعادل در روش تجزیه ای و ترکیبی"
  3. "دانش ها و ارزش ها در مجرای قوانین علمی"
  4. "علم در خدمت انسان"، شرکت انتشارات، تهران، 1344 خورشیدی
  5. "رابطه علم و حقیقت"، انتشارات سروش، تبریز، 1345 خورشیدی
  6. بررسی و نقد دو بیانیه یونسکو در مورد "طرح ژنوم انسانی" و "بقاء بشر در قرن بیست و یکم" :

در این اثر، به مطالعات حوزه Bio-Ethics و مشکلات فراروی انسان معاصر که در وادی تغییر و تحوّل ژنتیکی موجودات گام گذاشته، پرداخته شده است. بخش دیگر کتاب، بررسی و نقد بیانیه ونکوور کانادا درباره بقاء بشر در قرن بیست و یکم و ریشه‌یابی علل چالش‌های اساسی حیات امروزین انسان است.

§         زیبایی شناسی و هنر :

  1. "فلسفه زیبایی و هنر از دیدگاه اسلام"، انتشارات وزارت ارشاد، تهران، 1364 خورشیدی
  2. "موسیقی از دیدگاه فلسفی و روانی"، نشر کرامت، 1378 خورشیدی

§         مدیریت :

  1. "انگیزش مدیریت در اسلام و نقد انگیزش های معاصر"

§         فرهنگ:

  1. "طرح هایی در انقلاب فرهنگی"، انتشارات پیشرو، تهران، 1359 خورشیدی
  2. "فرهنگ پیرو ـ فرهنگ پیشرو"، انتشارات علمی و فرهنگی، تهران، 1373 خورشیدی

 

مهمترین آثار : "کشف الابیات مثنوی معنوی" (14 جلد) و "ترجمه و تفسیر نهج البلاغه" (27 جلد)

سخنرانی ها : سخنرانی های بسیاری از علامه جعفری در مجامع مختلف علمی داخل و یا خارج از کشور به جا مانده است که از آن جمله می توان به موارد زیر اشاره نمود :

"لذت در فلسفه و عرفان ابن سینا" هزاره ی بین المللی ابن سینا در دهلی نو هندوستان، سال 1360،

"مبانی حقوق بشر در اسلام" در سینار حقوق بشر، در شهر مانیل فیلیپین، سال 1369،

"نظری بر تقسیم بندی فلسفه ها" در دانشگاه آتن یونان، سال 1374،

"جایگاه تحقیقات در علوم انسانی در گذشته و حال و آینده" در دانشگاه شفیلد انگلستان، سال 1374،

"وجوه اشتراک ادیان ابراهیمی" در کنفرانس اسلام و مسیحیت در سوئیس، سال 1374،

"نوبینی و نوگرایی از دیدگاه مولوی" در کنفرانس مولوی در ترکیه، سال 1375،

 

و سخنرانی هایی در موضوعات "هدف زندگی"، "سقراط و افلاطون"، "آزادی و عدالت"، "امام حسین و فلسفه عاشورا"، "شخصیت علی"، "علی و عدالت"، "تمدن" و ...

مصاحبه ها و مکاتبات : مصاحبه ها و مکاتبات علامه جعفری با شخصیت های علمی داخلی و خارجی(بیش از 140 شخصیت علمی خارجی)، توسط یکی از شاگردان علامه جعفری، آقای علی رافعی، گردآوری و در دو جلد کتاب "تکاپوی اندیشه ها" (دفتر نشر فرهنگ اسلامی، تهران) منتشر شده است.

 

 

 زندگی­نامه

خانواده:  

محمدتقی جعفری در مرداد ماه سال ۱۳۰۴ در محله "دوه چی" شهر تبریز متولد شد. پدرش، حاج کریم، نانوا بود. "پدرم درس نخوانده بود، اما حافظه ای غیر عادی داشت و اغلب سخنان وعاظ شهر را جمله به جمله بیان می کرد. بعدها ما به عظمت پدرمان پی بردیم. او روحیه بسیار بالایی داشت و آدم رقیق القلبی بود. شغلش نانوایی بود و بدون وضو دست به خمیر و نان نمی زد. یک بار با پدرم خدمت آقا میرزا هادی حائری که از هم دوره های مرحوم عصار بود، رفتیم. ایشان به من گفت : راهی را که ما با مشقت ـ آن هم هفتاد سال علم و حکمت ـ طی کردیم، پدر تو در خونش دارد. پدرم به کار خیلی علاقه مند بود و می گفت کار جوهر زندگی من است و بیکاری را برای خود مرگ تلقی می کرد."

مادر محمدتقی که از سادات علوی یکی از خاندان بزرگ تبریز بوده و برخلاف پدر باسواد بود، نخستین آموزگار فرزندان شد. مادر درس‌های دبستان را در خانه به وی آموخت و محمدتقی را در شش سالگی و از کلاس چهارم به مدرسه فرستاد. "نخستین بار، او قرآن را به من یاد داد. حتی یادم می آید وقتی با او به مشهد رفتیم، در طول راه قرآن می خواند و میان راه که برای استراحت و نماز توقف می کردیم، فرزندانش را دورش جمع می کرد و یک سوره قرآن را به ما تعلیم می داد." محمدتقی در  19 سالگی مادرش را از دست داد و در سال 1358 نیز به سوگ پدر نشست.

  

تحصیلات اولیه:

محمدتقی نزد مادر مقداری مقدمات دروس و قرآن را آموخت. آنگاه در مدرسه "اعتماد" تبریز با مدیریت آقای جواد اقتصادخواه، پایه چهارم و پنجم را با رتبه بالا گذراند. حافظه ی قوی محمدتقی همگان را به شگفتی وا می‌داشت، به طوری که متن کلیله و دمنه را از حفظ می‌خواند و معنای عبارات مشکل را شرح می‌داد. معلمان مدرسه اعتماد، همواره او را تشویق می‌کردند. با این حال، پس از کلاس پنجم به دلیل فقر مالی ترک تحصیل نمود. او سپس به همراه برادرش، همزمان با سال‌های ابتدای جنگ جهانی دوم، به مدرسه (حوزه علمیه) "طالبیه" تبریز رفته و تحصیلات علوم دینی را نزد استادان آنجا پی گرفت. تأمین هزینه زندگی، او را ناگزیر ساخته بود تا صبح‌ها به تحصیل پرداخته و بعدازظهرها را کار کند.

او در سال 1319 خورشیدی و در سن 15 سالگی، زادگاه خود را به مقصد تهران ترک کرد و در مدرسه ی "فیلسوف"، واقع در جوار امامزاده اسماعیل و ابتدای یکی از ورودی های بازار قدیمی تهران، به تحصیل متن رسائل و مکاسب آیت الله حاج شیخ محمدرضا تنکابنی پرداخت. او همچنین به مدرسه ی "مروی" رفت و نزد حکیم آیت الله میرزا مهدی آشتیانی، حکمت منظومه حکیم ملاهادی سبزواری و بخشی از امور عامه اسفار را فرا گرفت.

وی پس از سه سال، راه قم را در پیش گرفته و در حوزه علمیه "دارالشفاء" قم تحصیل دروس خارج را آغاز کرد و در آنجا ملبس به لباس روحانیت گردید. "در این دوران، غذای ما نان و ماست بود. در طول روز هم با دوستان چای با کشمش می خوردیم. در دوران تحصیل با مشکلات مالی روبه رو بودیم و زندگی سختی داشتیم، اما جنبه های روحی ما طلاب خیلی قوی بود." او درس معقول را از آیت الله شیخ مهدی مازندرانی و عرفان را از آیت الله شیخ محمدتقی زرگر تبریزی و درس اخلاق را از آیت الله خمینی در مدرسه "فیضیه" آموخت.

محمدتقی پس از یک سال تحصیل در قم، در سال 1323 خورشیدی، نامه ای از برادرش دریافت نمود که خبر از بیماری مادر میداد. وی به تبریز بازگشت، اما مادر پیش از آن فوت کرده بود. او مدتی در تبریز در درس آیت الله میرزا فتاح شهیدی حضور یافت و سرانجام با اصرار شدید و اکید استاد خود، برای ادامه تحصیلات به حوزه علمیه ی نجف رهسپار شد. "مدتی در درس های مرحوم شهیدی حاضر شدم. ایشان مرد والامقامی بود و از وی جز دو فرش کهنه و مقداری اثاثیه معمولی چیزی باقی نماند. با آن که ایشان مرجع تقلید بود و مردم به او علاقه بسیاری داشتند، اما فقیرانه زندگی می کرد... عمده محرک من برای رفتن به نجف، مرحوم شهیدی بود. یادم میاید مقداری از وسایل راه را هم ایشان فراهم کرد."

 

 تحصیلات عالیه در نجف:

محمدتقی جعفری در سال 1325 خورشیدی و در سن 20 سالگی به نجف رفت و در مدرسه "صدر"، از حضور اساتید ممتاز و صاحب نظری چون آیت الله سید ابوالقاسم خویی، آیت الله سید محسن حکیم، شیخ محمدکاظم شیرازی، آیت الله سید عبدالهادی شیرازی، آیت الله سید جمال الدین گلپایگانی، آیت الله سید محمود شاهرودی، آیت الله سید محمدهادی میلانی و ... در درس های خارج، فقه و اصول بهره مند شد. همچنین به موازات آن در محضر استادانی چون آقا شیخ مرتضی طالقانی، آقا شیخ صدرا قفقازی و ... به تحصیل دروس عرفانی و فلسفی پرداخت.

وی در سال 1328 خورشیدی و در سن 23 سالگی موفق به اخذ درجه اجتهاد از شیخ کاظم شیرازی شد و پس از آن خود به عنوان یکی از مدرسین و اساتید کانون علمی نجف به تدریس پرداخت. "در نجف، درس فلسفه و معارف را شروع کردم. این درس را مرحوم میرزا عبدالهادی شیرازی پیشنهاد کردند. در آن هنگام علامه طباطبایی با آقای مطهری و دیگران زودتر از نجف، بحث های جدیدی را در ایران آغاز کرده بودند. من آنجا تدریس را در مدرسه صدر شروع نمودم، از مدارس دیگر نیز به این مدرسه می آمدند تا در درس شرکت کنند. مرحوم آقای [سید محمد باقر] صدر نیز یک سال در این درس حضور داشت."

در این دوره از زندگی، وی با وضعیت معیشتی آزاردهنده ای روزگار خود را می گذراند و چون به غیر از شهریه اندکی که از طرف آیت الله سید ابوالحسن اصفهانی پرداخت می شد، منبع درآمد دیگری نداشت. هم زمان با تحصیل، بخشی از زندگی روزانه خود را به کار اختصاص داده بود تا بتواند زندگی ساده خود را اداره کند و شب های بسیاری را تا صبح به مطالعه می پرداخت. "گاهی اوقات مخیر بودم بین این که غذا تهیه کنم یا کتاب بخرم، کتاب می خریدم." محمدتقی جعفری در اوایل زندگی مشترکش در نجف، شرایط سختی را پشت سر می گذاشت : "در تابستان های گرم شهر نجف مجبور بودیم در سرداب هایی اقامت کنیم که چندین متر در زیر زمین قرار داشت. در آن جا حیواناتی گزنده از قبیل مار نیز زندگی می کردند و بی آنکه آزاری برسانند، گاهی از غذاهای باقی مانده ما استفاده می کردند."

 

بازگشت به ایران:

علامه جعفری در سال 1336 خورشیدی، پس از حدود 11 سال تحصیل و تدریس در نجف، عازم ایران شد. اما اندکی پس از بازگشت به ایران، در سال 1337 خورشیدی، برای ادامه اقامت و تدریس، دوباره راهی نجف گردید. اساتید وی در آنجا _عبدالهادی شیرازی و آیت الله خویی_ او را که قصد اقامت داشت، تشویق به بازگشت به ایران کردند و خود نیز در کربلا بدین منظور استخاره نمود و سپس از عراق به ایران عزیمت کرد.

در ایران، او در قم به خدمت آیت الله بروجردی رسید و پس از مدت کوتاهی اقامت در این شهر، به مشهد و به دیدار آیت الله طباطبایی رفت. او در مشهد برای احترام و استفاده از درس فقه و اصول آیت الله میلانی در مسجد گوهرشاد در کلاس های وی حضور یافت. آیت الله میلانی اجازه ی اجتهاد او را مهر و امضا نمود. علامه جعفری پس از یک سال اقامت در مشهد، به تهران رفته، در این شهر ماندگار شد و در مدرسه ی "مروی" به تدریس پرداخت.

در این ایام او با دانشگاهیان در تهران ارتباط برقرار نموده و همزمان با استاد مطهری و دکتر محمدابراهیم آیتی به ایراد سخنرانی در دانشگاه ها مشغول شد. او پیشنهاد امامت جماعت مسجد را رد کرد و پس از بررسی نیازهای علمی، فکری و فرهنگی جامعه، به جای تدریس فقه و اصول، به کار تحقیق و تألیف و پاسخگویی به شبهات جوانان پرداخت.

جلسات سخنرانی او اگرچه حول مسائل علمی و فلسفی می گشت، اما به دلیل حضور گسترده جوانان و دانشجویان در این جلسات، با نگرانی و بازرسی های دائمی ساواک همراه بود. ساواک مأمورانی را می فرستاد تا از این جلسات گزارش تهیه کنند. همچنین در دهه ی 50، دو بار علامه جعفری را احضار کرده، به او اخطار داده شد: "در درس‌های خودتان دو موضوع را رعایت کنید: 1. نسبت به شاه مطلبی نگویید؛ 2. نسبت به اسرائیل حمله و اعتراض نکنید." مکالمات تلفنی او نیز شنود می شد. یکبار هم ساعت 2 نصفه شب به منزل او حمله کردند و کتابخانه اش را گشتند، اما چیزی نیافتند. البته یکی از دلایل نگرانی های ساواک، داماد علامه جعفری، دکتر فضل الله صلواتی بود که در آن زمان به خاطر مبارزات انقلابی و درگیری های چریکی تحت تعقیب ساواک بوده و یا در زندان به سر می برد. در کتاب "چراغ فروزان" (از سری کتاب های یاران امام به روایت اسناد ساواک، "چراغ فروزان"، تعبیری است که رهبر انقلاب، آیت الله خامنه ای، به علامه جعفری نسبت داده بود.) به بیش از 180 سند گزارش های ساواک درباره ی علامه جعفری اشاره شده است. علامه جعفری پس از انقلاب اسلامی نیز از سیاست و کارهای اجرایی دوری گزید و به درس و تحقیق خویش ادامه داد.

در اردیبهشت سال 1376 پژوهشگاه "فرهنگ و اندیشه اسلامی"، مراسم بزرگداشتی برای تجلیل از وی برگزار نمود. در این مراسم، رئیس جمهور وقت، آقای محمد خاتمی، "نشان درجه یک دانش" را از طرف وزارت فرهنگ و آموزش عالی، به علامه جعفری اعطا نمود. پرفسور ولقاریس، رئیس دانشکده الهیات آتن، از شخصیت هایی بود که در این مراسم در تجلیل از علامه جعفری سخنرانی نمود.

 

ارتباط با شخصیت ها :

هم اندیشی و مراوده علامه جعفری با مرحوم "محمدرضا مظفر" فیلسوف، فقیه و منطقی نواندیش در نجف و "احمد امین" ریاضیدان برجسته دانشگاه بغداد و مؤلف کتاب "التکامل فی الاسلام" که سال های سال تداوم یافت، بیش از هر چیز سبب شد تا وی در موضوعاتی چون "فقه و فیزیک "، "فلسفه و زیبایی شناسی"، "تاریخ و روان شناسی" و برخی دیگر از دانش های گوناگون، چشمان خود را به آفاق دانش های جدید و نوپایی که از مغرب زمین سرازیر شده بود، نبندد و در شناخت تمدن علمی غرب و اروپا و ادبیات دوران پس از رنسانس ـ با تمام جوانبی که داشت ـ گام هایی علمی بردارد.

در ایران نیز، علامه جعفری با برخی از دوستان خود، هر هفته در منزل دکتر محمود حسابی جمع می شدند و به بحث و گفتگوی علمی می پرداختند. این جلسات 24 سال _تا زمان فوت دکتر حسابی_ ادامه پیدا کرد. جعفری گفته است : "آن نوع از مسائل فیزیکی برایم جالب بود که همسایه ی مسائل فلسفی است." همچنین او سال ها با پرفسور فضل الله رضا در ارتباط بوده است.

علامه جعفری در مشهد با علامه طباطبایی آشنایی و ارتباط داشت و در تهران نیز با آیت الله مطهری مراوده و دوستی برقرار کرده بود. پس از برپایی "حسینیه ارشاد"، ارتباط استاد مطهری به عنوان یکی از مؤسسین و علامه جعفری به عنوان یکی از اعضای هیئت مدیره آن، با یکدیگر بیشتر شد. مطهری درباره وی گفته است : "ما به مردم حرف تحویل می دهیم و او روح تحویل می دهد."

جعفری با علامه جلال الدین همایی نیز جلسات بحث و گفتگو پیرامون شخصت مولوی و مسائل دیگر داشته است. علامه جعفری شاگردان بسیاری همچون دکتر عبدالکریم گواهی، دکتر عبدالله نصری و حجت الاسلام دکتر محمدمهدی گرجیان و ... را پرورش داده است.

 

 زندگی خانوادگی:

جعفری در ایام اقامت در نجف، با خانم جمیله فرشباف انتظار ازدواج نمود. همسر وی اگرچه تحصیلات و سواد زیادی نداشت، اما در برابر مشکلات زندگی صبور و در هر شرایطی همراه و پشتیبان جعفری بوده و به رتق و فتق امور خانه می رسید.

علامه جعفری، سال ها در محله ی پامنار تهران در خانه ای محقر می زیست، تا اینکه به خاطر مهمانان بسیاری که به خانه ی آنان رفت و آمد داشته و به دیدار علامه می آمدند، به خانه ی بزرگتری در فلکه دوم صادقیه نقل مکان نمود. اگرچه جعفری برای تهیه ی خانه ی جدید مجبور شده بود، حق امتیاز چاپ مجموعه ی تفسیر مثنوی مولوی را به ناشر بفروشد، باز هم پذیرایی خانه اش فرش نداشت. با این همه، اخلاق و منش این مرد در خانواده به گونه ای بود که همسر و فرزندان، وی را همچون انبوه دوستداران و شاگردانش، بسیار گرامی می داشتند.

همسر وی در سال های آخر عمر در بستر بیماری افتاده بود. علی جعفری، فرزند علامه، از لحظه های آخر عمر مادر در بیمارستان چنین نقل می کند : "علامه وقتی دیدند مادرم در حال احتضار است، از حفظ شروع کردند به خواندن دعای عدیله. یادم هست دست مادرم را گرفته بود و در حالی که اشک از چشمانشان جاری بود، دهانشان را به گوش مادرم نزدیک کرده و به زبان آذری پرسیدند: "جمیله خانم منی حلال اِئلیسن؟" یعنی جمیله خانم مرا حلال می‌کنی؟ مادرم حالش به شدت بد بود و در حال احتضار بود و قادر به تکلم نبود و فقط با سر اشاره کرد که بلی حلال می‌کنم... این یکی از صحنه‌هایی است که برایم تکان دهنده است و هیچ وقت از یادم نمی‌رود."

علامه در مراسم خاکسپاری همسرش، در حضور جمعی از بستگان و آشنایان، در خصوص فداکاری های وی گفته است : "این بانوی از دست رفته، سالیان بسیار متمادی که مسلماً از چهل سال بیشتر بود، در زندگی زناشویی ما بود. تحمل کارهای ما، مانع نشدن، جاده را آماده کردن و مقتضیات نفْس را کنار گذاشتن تا شوهر کار خود را انجام دهد و ... خیلی باید قدردانی شود. دورانی را ما در نجف می گذراندیم و ایشان با کمال تحمل، با ما هم کاروانی کرد... چهل سال این تحمل! حقیقت این است که من جز این که از ایشان تشکر و طلب عفو کنم، چاره ای غیر از این نمی بینم..." او همواره همسرش را به خاطر نماز اول وقت، مهمان نوازی و صبر در ناملایمات ستایش می کرد و در جلب رضایت او تا آخرین لحظه های عمرش کوشید.

سه پسر و سه دختر حاصل این پیوند بود. فرزند اول آنها، دکتر غلامرضا جعفری، فوق دکتریش را در رشته ی پزشکی در نروژ گذراند. فرزند دوم، علی، همراه با جوانان هم سن و سال خود در جنگ ایران و عراق، به تشویق پدر، به جبهه رفت و پس از مرگ پدر نیز در زنده ماندن یاد و نام وی کوشید. او مسئولیت موسسه "تدوین و نشر آثار علامه جعفری" را بر عهده دارد. نام آخرین فرزند هم، به یاد نام مولانا، جلال الدین بود. در سال 1371، از میان دختران، یکی که از همه به پدر نزدیکتر بود و جعفری او را "وزیر" خود می خواند(در امور مختلف با او مشورت می کرد)، در 38 سالگی در اثر ابتلا به بیماری سرطان درگذشت.

علامه جعفری در سال 1374، سفری به اروپا داشت و در یونان، انگلستان و سوئیس به سخنرانی پرداخت. او پیش از آن، اولین سفرش را به اروپا در سال 1355 به بازدید از دانشگاه ها و موسسات علمی و دیدنی های کشور آلمان اختصاص داده بود. او در تابستان سال 1346 حج واجب را در کنار جماعتی از روستائیان مراغه که وی را نمی شناخته و روحانی ای در کاروان خود نداشتند، به جا آورد و در سال 1372 نیز برای حج عمره به مکه مشرف شد.

کتابخانه ی علامه جعفری، همچنان در خانه ی او به آدرس تهران، فلکه دوم صادقیه، بلوار آیت‌ الله کاشانی، خیابان حسن‌آباد جنوبی، کوچه 4، پلاک 23 نگهداری می شود.

 

ویژگی آثار:

یکی از مهمترین ویژگی های محمدتقی جعفری، وسعت معلومات اوست که آثار وی را بدیع و ارزشمند ساخته است. نخستین اثر او، کتاب "ارتباط انسان و جهان" که در حدود 30 سالگی وی به رشته تحریر درآمد، با گرایش فیزیک و فلسفه تألیف یافته است. در این اثر، به دو هزار و پانصد جلد کتاب در زمینه های مختلف علمی و فلسفی ارجاع نموده و از بیشتر متون فلسفی غرب استفاده شده است. با این همه او تابع یک نظام فکری و فلسفی خاص نبود و استقلال فکری خود را حفظ می کرد.

جعفری از دیرباز به اندیشه های جلال الدین مولوی توجه جدی و عمیق داشت. به گونه ای که مشهورترین اثر وی را می توان مجموعه 15 جلدی "تفسیر و نقد و تحلیل مثنوی" دانست. از نظر او، مولوی یکی از انسان شناسان بزرگ جهان اسلام است که به دلیل قرار گرفتن در جاذبیت شمس تبریزی و پیمودن مراحل و منازل عرفان مثبت، با تمام دانشمندان و سخنگویان تفاوت های اساسی دارد. ضمناً تحت نظارت جعفری و طی 12 سال کاملترین کشف الابیات مثنوی مولوی در 4 جلد رحلی تحت عنوان "از دریا به دریا" منتشر شده است. او در تفسیر ابیات مثنوی و یا تطبیق آن با اندیشه های متفکران دیگر، مطالبی از آن متفکران در کتابش نقل کرده است. مثلاً گاه مطالبی از ویکتور هوگو (که جعفری ارادت ویژه ای به او داشت)، بالزاک و داستایوفسکی که مطالب مهمی درباره ی انسان شناسی دارند، نقل می شود و گاه اندیشه های مولوی با اندیشه های فیلسوفانی چون افلاطون، ارسطو، فارابی و ابن سینا مقایسه می گردد و در صورت لزوم نیز به شباهت برخی از اندیشه های مولوی با افکار ماکس پلانک و نیلز بوهر و ... پرداخته می شود.

تفسیر مثنوی مولوی، مقدمه ای برای تفسیر نهج البلاغه شد و علامه جعفری، با بهره گیری از منابع شیعه و سنی و همچنین منابع پژوهشگران غیرمسلمان و با آشنایی ای که با شخصیت امیرالمومنین و همچنین زبان تفسیر قرآن داشت، به تفسیر کلام حضرت علی(ع)، که آن را پایین تر از کلام خدا و بالاتر از کلام مخلوق می دانست، پرداخته و آن را در 27 مجلد به چاپ رساند.

علاوه بر آثار قلمی جعفری، مجموعه ی سخنرانی هایش نیز قابل توجه است. وی سخنرانی های بسیاری در مجامع علمی و دانشگاهی و کنفرانس های بین المللی داخلی و خارجی ایراد کرده است. جعفری طی سفری که به اروپا داشت، در دانشگاه آتن به ایراد سخنرانی تحت عنوان "تقسیم بندی فلسفه ها" پرداخت. پس از این سخنرانی، آقای پروفسور "موچوبولوس" استاد بزرگ فلسفه در دانشگاه آتن، درباره علامه جعفری این مطالب را بیان کرد: "همان گونه که در معرفی استاد گفتم: ایشان بسیار عمیق به مسائل می نگرند. امروز شما آقایان و خانم ها با سخنرانی علامه جعفری می توانید این موضوع را تأئید کنید که استاد علامه جعفری تقسیم بندی جدیدی را که برای علم و فلسفه و انواع آن مطرح کرده اند، بسیار جالب است و با توجه به افکار ایشان می توان خطوط اصلی فلسفه و وظایف آینده فیلسوف را تعیین کرد."

 

اندیشه ها و سخنان:

علامه جعفری جزو متفکرانی بود که دیدگاه های خویش را پیوسته با عنصر "زمان" هماهنگ می کرد. وی به تفکر "تطبیقی"، "روزآمد" و "زمان گرا" ایمانی راسخ داشت.

بخش مهمی از جهت گیری های فکری و علمی اش در اصل به ایده ای با عنوان "فرهنگ مشترک بشری" برمی گشت. فرهنگ مشترک بشری که از تفکرات اساسی و اولیه استاد جعفری به شمار می رود، به این معناست : فرهنگ های بشری، در ریشه های فوق ظاهری خویش با همدیگر اشتراک داشته، پیوندهای زوال ناپذیر دارند، به گونه ای که عوامل محیطی و جغرافیایی نمی توانند بر آن ها دسترسی پیدا نموده و تأثیر انفعالی در آن بر جای بگذارند.

او با روشنفکری های واقعی موافق بود و در واقع همین موضوع بود که وی را به تحقیق و تفحصی 60 ساله واداشته بود. از نظر او : "روشنفکر حقیقی کسی است که ارتباط خود را با واقعیات گسترده در جویبار زمان، تنظیم منطقی نموده و با درک صحیح درباره علت ها، معلول ها، ثابت ها و متغیرها، برای تحقق بخشیدن به حیات معقول جامعه، رسالتی در خود احساس کند و از هیچ گونه گذشت و فداکاری در این راه دریغ نورزد."

او نظم و ترتیب را در همه ی ارکان زندگی اش رعایت می کرد و در این باره تأکید داشت : "زندگی بدون نظم، مساوی زندگی بی قانون و اصل است که مساوی بی هویتی زندگی است... به جرأت می توان گفت : نیرومندترین عامل تخریب زندگی ـ چه فردی و چه اجتماعی ـ همین بی اعتنایی به نظم است که معلول جهل یا بی اعتنایی به قانونمندی حیات است که جزئی بسیار با اهمیت از کیهان منظم و قانونمند است. "

علامه جعفری در خصوص ویژگی ها و تفاوت های مرد و زن می گوید : "مرد یک سلسله واقعیات را با علم حصولی درک می کند، در حالی که زن طعم برخی واقعیات را با علم حضوری می چشد... یعنی زن واقعیت حیات را در ذات خود می یابد، در صورتی که مرد به وسیله حواس و تعقل نظری محض، عکسی از حیات را در ذهن خود منعکس می نماید. ممکن است مرد درباره پدیده حیات و مختصات و تحولات آن، میلیون ها معلومات داشته باشد، ولی همه می دانیم که این معلومات با چشیدن طعم خود حیات بسیار متفاوت است.همچنین در مقایسه ی عشق و عقل در وجود مرد و زن می گوید : "هنگامی که زن به مردی علاقه مند می شود، جان خود را در طبق اخلاص می گذارد و به وی عرضه می کند، در حالی که مرد، هر اندازه هم که به یک زن عشق بورزد، حاضر نیست جان خود را تقدیم همسرش کند. زن از این جهت برتر از مرد است و در مقابل این امتیاز که زن در متن حیات دارد، مرد از توانایی عقل نظری محض بیشتر برخوردار است و این امتیاز، از ارزش های انسانی محسوب نمی شود.... مرد و زن هر دو در عقل عملی یکسانند."

او انسان را چه مرد و چه زن، آزاد و صاحب اختیار می داند و آیه ی "ارجال قوّامون علی النساء" را چنین شرح می دهد : "مقصود از قوّام، قیّم به معنی فقهی و حقوقی آن نیست، زیرا قیّم کسی است که اختیار مال و اداره ی زندگی دیگری را بر عهده دارد. مانند قیّم بودن بر صغیر یا دیوانه. به این معنا، مرد بر زن قیمومت ندارد، زیرا زن در همه ی شئون زندگی اقتصادی و اخلاقی و مذهبی خود آزاد است و در شئون اجتماعی خود نیز به شرط آنکه مزاحم حقوق مرد نباشد، آزادی کامل دارد. یعنی زن باید به وظایفی که نسبت به مرد دارد، تعهد داشته باشد. همانطور که مرد نیز باید به وظایفی که در برابر زن دارد، التزام داشته باشد... قوّام با توجه به آیات فراوانی که درباره ی تساوی ارزش شخصیت زن و مرد آمده به معنای سرپرستی و مجری مصالح خانوادگی است... این هم به جهت مقاومتی است که مرد در برابر رویدادهای زندگی و عوامل مزاحم طبیعت دارد... تصمیماتی که در نظام شورایی خانواده گرفته می شود، بر عهده ی مرد است تا آنها را اجرا نماید."

او در خصوص غنی سازی فقه اسلامی چنین گلایه می کند : "خدا می داند که ما چقدر روایت داریم که می تواند مبانی احکام فقهی قرار گیرد. اما با کمال تأسف، با بردن آنها به باب اخلاق، فقه را از آن ها محروم کرده اند."

علامه جعفری این شعار که "هدف زندگی چیست؟" را محصول زندگی ماشینی عصر جدید می داند و در ضمن پاسخگویی کامل به سوال، معتقد است : "تنها انسانی می پرسد هدف زندگی چیست که با زندگی فاصله گرفته باشد... زندگی کردن با یک فرهنگ عالی، همان غوطه ور شدن در هدف زندگی است..." از نظر وی، پدیده ی زندگی، حقیقتی است مولد که چگونگی اراده و برخورداری از آن، تحت اختیار آدمی است. او می گوید : "نابود ساختن زندگی که مبارزه با مشیت خداوندی است، دو شکل دارد: 1 ـ خودکشی، 2ـ خودشکنی. و در عین حال معتقد است : "زندگی قالب گیری شده در احساس و حرکت "خودمحوری"، مساوی مرگ است." و نهایتاً در توصیف ایده آل زندگی و زندگی ایده آل چنین می نویسد : "ایده آل زندگی عبارت است از: آبیاری و شکوفا کردن آرمان های زندگانی، گذران از چشمه سار حیات تکاملی، انسان و جهان را در خود یافتن و شخصیت انسانی را در حرکت به سوی ابدیت به ثمر رسانیدن. زندگی ایده آل، تکاپویی آگاهانه است، و هر یک از مراحل زندگی که در این تکاپو سپری شود، اشتیاق ورود به مرحله بعدی افزوده می شود. هر چه آگاهی و اشتیاق بیشتر شود، هماهنگی بین گذشته و آینده عالی تر خواهد شد. شخصیت انسانی رهبر این تکاپوست؛ آن شخصیت که ازلیت سرچشمه آن، بی نهایت گذرگاهش و ابدیت کمال مطلوب آن است. آن حقیقت ابدی که نسیمی از جلال و محبتش، واقعیات هستی گذران را به تموج درآورده، چراغی فرا راه پر نشیب و فراز ماده و معنا می افروزد؛ این است زندگی ایده آل. هر جامعه ای که بدین سان طعم زندگی را به افراد خود بچشاند، در اصیل ترین تمدن گام برمی دارد."

 

درباره علامه جعفری:

بُعد مردمی شخصیت علامه جعفری و فروتنی و تواضع بسیار وی در مقابل اقشار مختلف جامعه از ویژگی های ممتاز شخصیت اوست. محمدتقی جعفری با پرسش گران، برخوردی حکیمانه داشت و هیچ کس را از خود نمی آزرد. اطرافیانش معتقدند که وی در زندگی خود، به اصل بنیادین "مرنج و مرنجان" بیشترین التزام را نشان می داد. یکی از عوامل این سیره ماندگار او، به اهمیت و بررسی همه جانبه وی درباره ی "انسان" برمی گشت، موضوعی که جدی ترین توجه های او را از دیرباز و نخستین ایام خودآگاهی اش به خود اختصاص داده بود.

او برای "اندیشه"، اصالت محض قائل بود و به مقوله "سؤال" و "پرسش"، اهمیتی بسیار جدی نشان می داد و همواره در جستجوی سؤال، از علمی به علمی دیگر می شتافت و بیشتر وقت خویش را با کتاب هایی سپری می کرد که حاوی مطالب و افکار جدید بوده، سؤالات جدیدتری برایش می آفریدند. وی بر این نظر بود که"سؤال، اشتیاق به تحصیل معرفت درباره یک مجهول است. معنای واقعی سؤال این است که سؤال کننده می گوید: من در حرکت به سوی معرفت، با مجهول و تاریکی روبه رو شده، مشتاق حل آن مجهول و برطرف شدن تاریکی هستم... اگر این حقیقت را در نظر بگیریم که گاهی سؤال بدون این که رسماً به وسیله الفاظ یا کتابت یا اشاره و چیزهای دیگر ابراز شود، به وسیله حرکت و تکاپوی عملی صورت می گیرد، می پذیریم که هیچ فرد آگاهی در این دنیا، بدون سؤال نمی تواند زندگی خود را تفسیر کند."

او گشاده رو و خوش بیان بود و با لهجه شیرین آذری سخن می گفت. اهل ورزش بود. برنامه ی نرمش و پیاده روی صبحگاهی اش همواره برجا بود. زندگی کاری و مطالعاتی اش را نیز همواره منظم و فشرده برنامه ریزی می کرد. در آذرماه سال 1371 خورشیدی که دختر جوان علامه جعفری فوت کرده بود، او همان روز در دانشگاه امام صادق(ع) سخنرانی داشت. آشنایان و بستگانی که برای عرض تسلیت و آماده کردن مقدمات تشییع جنازه آمده بودند، وقتی از برنامه سخنرانی وی مطلع شدند، گفتند: اجازه بدهید جریان را به دانشگاه اطلاع بدهیم تا سخنرانی شما برگزار نشود. اما او با گفتن عبارت "من قول داده ام"، عازم دانشگاه شد تا رأس ساعت مقرر، سخنرانی خود را انجام دهد.

وی که در دامن مشکلات زیسته و دوره دانش اندوزی را با شرایط سخت اقتصادی و معیشتی به سر آورده بود، پس از آن که به مقام استادی رسید و در اندازه توانایی اش به تدریج بر مشکلات اقتصادی چیره شد، باز به سنت روزگار دانش اندوزی وفادار ماند و زندگی اش را تا آخرین حد ممکن، از آلایش به هر نوع تجمل و دنیازدگی مبرا نگاه داشت. نظام شخصیتش به گونه ای بود که با کارهای اقتصادی و غیر علمی پیوندی نمی یافت و تنها به مسائل علمی می اندیشید.

زمانی روزنامه اطلاعات برای مطلبی که می‌خواست از علامه جعفری چاپ کند، عکس وی را خواسته بود تا در کنار مطلب بیاید. وارد موسسه اطلاعات که شد، پس از مدتی معطلی کسی پرسیده بود: "امری دارید؟" پاسخ داده بود: "عکس‌های محمدتقی جعفری را که خواسته بودید، آورده‌ام." آن شخص گفته بود: "بده به من و برو." و وقتی عکس‌ها را از پاکت درآورده و متوجه شده بود که آورنده عکس‌ها خود صاحب عکس است، شروع کرده بود به معذرت‌خواهی. زندگی علامه همین‌قدر ساده بوداو برای پاسخگویی به سوالات بی شمار دانشجویان، عبای خود را درمی آورد و روی زمین پهن کرده، در کنار آنان بر روی عبا می نشست تا به گفتگو ادامه بدهند.

محمدتقی جعفری در موقعیت های مختلف زندگی، همواره در پافشاری بر حفظ آرمان هایی که آن ها را با کلیدواژه هایی چون : "تعهد"، "مسئولیت" و "تکلیف" بیان می داشت، ثابت قدم بود و تغییر بی بنیاد و ناهنجار را در آنها روا نمی دانست. در همین راستا، اشاره به یک خاطره از خانمی یهودی، خالی از فایده نخواهد بود : "سال ها پیش خانواده ما یک مشکل قضایی پیدا کرد، به طوری که به بن بست رسیدیم. می خواستیم سراغ کسی را بگیریم که مشکل ما را حل کند، ولی چون کلیمی بودیم، خود را تنها احساس می کردیم. به ذهن مان خطور کرد سراغ استاد جعفری را گرفته، از ایشان کمک بطلبیم. بنابراین، به منزلش رفتیم و او با گرمی ما را پذیرفت و محبت بسیار کرد. مدت ها وقت گذاشت و پرونده ما را به طور دقیق مطالعه نمود. چون احساس کرد ممکن است حقی از ما ضایع شود، در دفاع از ما، نامه ای به قوه قضاییه نوشت و گام مؤثری برای حل مشکل ما برداشت." این رفتار، نمونه ای از حق گرایی مسئولانه اوست. او همواره از حال همسایه های خود باخبر بود و با آنها ارتباط می گرفت. در اجتماعات همسایه ها از جمله دوره های دعای توسل شرکت می کرد و تا حد توان به مسائل مادی و معنوی آنان رسیدگی می نمود.

از دیگر ویژگی های وی این که در مقولاتی مثل علم و تفکر، قائل به توقف نبوده، مسیر آن را آشکارا پایان ناپذیر می دید و بیان می داشت : "در مسیر علم و دانش هیچ گاه قانع نشدم." او درباره تعلیم و تربیت با احتیاط و دقت سخن می گفت، زیرا اعتقاد داشت: "تعلیم و تربیت کاری خدایی است در حق موجودی که مخلوق اوست و راهش نیز به سوی او منتهی می شود." برخی از متفکران معاصر یونانی درباره او گفته اند : "جعفری هیچ کس را رد نمی کرد، چون او معلم بود نه قاضی!" این معلم که از عنوان و افتخار گریزان بود، در حق خودش نیز یک معلم بود، نه یک قاضی.

به گواه آثاری که از وی به یادگار مانده، او به مبادی و مجاری قرآن و زبان تفسیر آن، تسلط اساسی و بنیادین داشت. او معلومات بشری را در برابر تابش انوار وحیانی قرآن، بسی کم نور می نگریست و هیچ گاه اصالت را به تئوری های ضد قرآنی نمی دادکارنامه فکری محمدتقی، کارنامه پرمحصول مردی است که وجودش وقف دین و دانش بود. او از صمیم قلب اعتقاد داشت : "زندگی پیوسته باید در حال به وجود آمدن و به وجود آوردن باشد، والا باری است بر دوش انسان."

گفته شده است در طول جنگ از رزمنده هایی که عازم جبهه بودند به صورت دسته های50-60 نفری می آمدند تا علامه برایشان صحبت کنددر یکی از این ملاقات ها، عده ای از رزمندگان خواستند علامه برای شهادت آنها دعا کند. علامه گفت: "من ابداً چنین دعایی نمی کنم." و در جواب اظهار تعجب رزمندگان پاسخ دادند که: "شما وظیفه تان در جنگ این است که جانتان را حفظ کنید و اگر شهادت هم نصیبتان شد خوش آمد، ولی حفظ حیات برای همه واجب است."

علی رضا یگانه از خاطرات خود با علامه چنین نقل می کند : "بارها در شب های مهتابی و در دامنه کوه ها، با ایشان و تنی چند از دوستان به تماشای طبیعت زیبای خداوندی می نشستیم. ناگاه او با سخنانی به این مضمون، سکوت را می شکست که : "اگر از این جرعه اختیار ـ که با فیض بزرگ خداوندی به ما عنایت شده ـ خوب بهره برداری نکنیم، بهتر این است که مانند یکی از اجزای این طبیعت زیبای ملکوتی که نمایش جبر دارند، مطابق دستور، بی سر و صدا به حرکت در آمده و رهسپار مقصد نهایی می شدیم." 

 اواخر عمر و وفات:

در اردیبهشت ماه 1377، علامه جعفری احساس ضعف و خستگی نمود و برای رفع کسالت مدتی به آبعلی و اطراف آنجا رفت. در شهریور همان سال، پزشکان، بیماری سرطان ریه را تشخیص دادند و وی در تهران بستری شد. در مهرماه، پس از مدتی معالجه در تهران، بنا به توصیه پزشکان متخصص، ابتدا با کمک فرزندش(دکتر غلامرضا جعفری) راهی نروژ و سپس انگلستان شد تا معالجات ادامه یابد. جعفری هنگام خداحافظی با خانواده گفت : "این سفر بدون بازگشت است. پس از مرگ من، درباره من اغراق نکنید." و خطاب به فرزندش گفت : "جلال الدین، حال که به عمر خود نگاه می کنم، می بینم که چقدر سریع گذشت." او سرانجام پس از انجام عمل جراحی در بیمارستان "لیستر" لندن، در اثر سکته ی مغزی در روز دوشنبه 25 آبان ماه 1377 و در سن 73 سالگی از دنیا رفت.

دو روز بعد پیکر ایشان از لندن به فرودگاه مهرآباد آورده شد و مورد استقبال رسمی جمعی از مسئولان کشور، شخصیت های علمی و دوستدارانش قرار گرفت. پس از برگزاری مراسم سوگواری و برپایی نماز میت به امامت آیت الله جوادی آملی، مجدداً پیکر ایشان با حضور جمع کثیری از مردم تا میدان انقلاب تشیع و از فرودگاه مهرآباد به مشهد و از آنجا به حرم مطهر منتقل گردید و طی مراسمی در "دارالزهد مبارکه" پیش روی ضریح امام رضا(ع) به خاک سپرده شد. مراسم ختم ایشان در تهران از جانب آیت الله خامنه ای و شب هفت ایشان در مسجد ارگ تهران برگزار شد. مراسمی نیز بر سر تربت ایشان در دارالزهد برپا گردید که با استقبال بسیار مردم مواجه شد. فیلم "از دریا به دریا" ساخته ی فرید صلواتی، نوه علامه محمدتقی جعفری، به زندگی وی پرداخته است.

آنچه از دریا، به دریا می‌رود از همان‌جا کآمد، آنجا می‌رود

از سر کُه سیل‌های تیز‌رو، وز تن ما جان عشق‌آمیز رو

 

منابع:

-         نصری، عبدلله، "تکاپوگر اندیشه ها"(زندگی، آثار و اندیشه های استاد علامه محمدتقی جعفری)، سازمان انتشارات پژوهشگاه فرهنگ و اندیشه اسلامی، تهران، 1378.

-         وبسایت استاد جعفری، www.ostad-jafari.com

-         دانشنامه اسلامی، علامه محمدتقی جعفری، http://wiki.ahlolbait.com/index.php

-         پایگاه اطلاع رسانی حوزه، ویژه نامه و مقالات مربوط به علامه جعفری، www.hawzah.net

-         انجمن راسخون، شخصیت های مذهبی-سیاسی، علامه جعفری، www.rasekhoon.net

-         محمدتقی جعفری، ویکی پدیا فارسی و انگلیسی.

-         ***

-         هرگونه کپی برداری به منظور تجاری ممنوع است. کپی برداری در سایر موارد صرفاً با اجازه ی مدیر سایت و نویسنده مجاز می باشد.

تعداد بازدید ( 4862 )
ارسال نظر
( نمایش داده نمی شود )  
Captcha