اشک مادر
نویسنده: دکتر مسعود شهیدی
توی آزمایشگاه سرک کشیدم. در سالن انتظار کسی نبود جز خانمی که گوشه ای ایستاده بود و گریه می کرد. پشتش را داده بود به دیوار. قطرات اشک تند تند از روی صورت، چادرش را خیس می کرد. لک های صورتش، حاملگی را که تازه پایان یافته است گواهی می داد. کنجکاو شدم.