موزه ایران باستان
استان: تهران
در سال 1295 خورشیدی آثار باستانی جمع‌آوری‌شده تا آن تاریخ را که مشتمل بر 270 قطعه می‌شد در یکی از اتاق‌های مدرسه‌ی دارالفنون مجتمع کردند و بر آن موزه‌ی ملی ایران نام نهادند. در سال 1302 خورشیدی رضاشاه، به هزینه‌ی دولت کاخ مسعودیه را که به مسعود‌میرزا ظل‌السلطان برادر مظفرالدین شاه تعلق داشت، از همدم‌السلطنه (دختر امیرکبیر و همسر مسعود میرزا) خریداری نمود و آن را در اختیار وزارت معارف قرار داد. یک سال بعد اشیاء موجود در موزه‌ی ملی به تالار آیینه در عمارت مسعودیه واقع در میدان بهارستان، خیابان اکباتان منتقل گردید. ​افزایش کشفیات باستان‌شناسی و پیشرفت اجتماعی-اداری کشور باعث شد تا نیاز به احداث یک ساختمان مدرن جهت موزه‌ی ملی ایران به‌شدت احساس شود. لذا به آندره گدار مأموریت داده شد تا بنای موزه را طراحی نماید. گدار با الهام از ساختمان ایوان مدائن یا طاق کسری و با استفاده از آجر سرخ‌رنگ، که نماد معماری ساسانی است، موزه‌ی ایران باستان را طراحی نمود. ساخت این بنا در سال 1314 خورشیدی آغاز و در سال 1316 به اتمام رسید.

موزه ایران باستان

Iran Bastan Museum (National Museum of Iran)

 

تاریخچه ساخت اولین موزه در ایران

قدیمی‌ترین موزه در ایران، در سال 1255 خورشیدی، به دستور ناصرالدین‌شاه قاجار در کاخ گلستان برپا گردید. در این موزه که موزه‌ی همایونی نام داشت هدایای سفرای خارجی و جواهرات سلطنتی نگهداری می‌شد اما معنای موزه به مفهوم امروزی آن را نداشت چراکه کسی به‌جز شاه و خواص اجازه‌ی بازدید از آن را نداشتند. مرتضی‌قلی‌خان هدایت معروف به صنیع‌الدوله (فرزند ارشد مخبرالدوله) که تحصیل‌کرده‌ی فرنگ بود و بعد از مشروطیت مسئولیت‌های متعددی در مجلس و هیئت دولت داشت، آرزوی برپایی یک موزه‌ی ملی را در سر می‌پرورانید اما به دلیل مشکلات متعدد، آرزوی او جامه‌ی عمل نپوشید. در سال 1289 خورشیدی وزارت معارف، اوقاف و صنایع مستظرفه تأسیس شد. شش سال بعد و در زمان وزارت مرتضی‌قلی خان ممتازالملک، آثار باستانی جمع‌آوری‌شده تا آن تاریخ را که مشتمل بر 270 قطعه می‌شد در یکی از اتاق‌های مدرسه‌ی دارالفنون مجتمع کردند و بر آن موزه‌ی ملی ایران نام نهادند. در سال 1302 خورشیدی رضاشاه، به هزینه‌ی دولت کاخ مسعودیه را که به مسعود‌میرزا ظل‌السلطان برادر مظفرالدین شاه تعلق داشت، از همدم‌السلطنه (دختر امیرکبیر و همسر مسعود میرزا) خریداری نمود و آن را در اختیار وزارت معارف قرار داد. یک سال بعد اشیاء موجود در موزه‌ی ملی به تالار آیینه در عمارت مسعودیه واقع در میدان بهارستان، خیابان اکباتان منتقل گردید.  

همین‌جا لازم است گفته شود: مارسل آگوست دیولافوی  (Marcel-Auguste Dieulafoy)مهندس معمار فرانسوی به همراه همسرش جین (Jane Dieulafoy) برای اولین بار در سال 1259 خورشیدی به ایران آمدند و به‌طور اتفاقی آثار باستانی تپه‌های شوش را کشف کردند. پس از بازگشت به فرانسه، مسئولین این کشور را متقاعد نمودند تا با صرف هزینه‌ی 31 هزار فرانک آن‌ها را جهت اکتشافات باستان‌شناسی به ایران اعزام نمایند. این دو در سال 1262 با وساطت حکیم تولوزان، پزشک فرانسوی دربار ناصرالدین‌شاه، موفق به کسب مجوز باستان‌شناسی منطقه‌ی شوش گردیدند. می‌توان این‌گونه گفت که دیولافوی و همسرش طی دو سال، یعنی بین سال‌های 1262 تا 1264 منطقه‌ی باستانی شوش را کندوکاو یا به تعبیری شخم زدند و حاصل آن 327 صندوق به وزن تقریبی پانصد تن اشیاء عتیقه بود که از طریق بندر بوشهر به موزه‌ی لوور پاریس ارسال گردید. این اکتشافات از دیدگاه فرانسوی‌ها آن‌چنان حیرت‌انگیز بود که انجمن علمی فرانسه هیئتی را در سال 1273 به ریاست ژاک دمورگان (Jacques de Morgan) به ایران فرستاد و این هیئت با موافقت مظفرالدین‌شاه موفق به کسب امتیاز انحصاری اکتشاف آثار باستانی در ایران گردید. فرانسوی‌ها طی 32 سال طلایی، یکه‌تاز اکتشاف آثار باستانی ایران و حمل آن‌ها به موزه‌های فرانسه و سایر نقاط جهان بودند و حتی بروز جنگ اول جهانی نیز فعالیت ایشان را در ایران تعطیل ننمود. آشنایی طبقه‌ی روشنفکر و تحصیل‌کرده‌ی ایرانی با علوم جدید و روی کار آمدن سلسله‌ی پهلوی و حساسیت‌های ناسیونالیستی رضاشاه باعث شد تا امتیاز فرانسویان در مهرماه سال 1306 خورشیدی توسط مجلس شورای ملی لغو شود. هرچند در سال 1297 خورشیدی اداره‌ای به نام اداره‌ی عتیقات زیر نظر وزارت معارف تأسیس‌شده بود، اما عملاً فردی که بتواند به‌طور علمی زمام امور باستان‌شناسی کشور را در دست بگیرد وجود نداشت. از طرف دیگر لغو یک‌طرفه‌ی امتیاز فرانسوی‌ها ازلحاظ حقوقی دارای شروطی بود که نمی‌شد به‌طور کامل دست فرانسوی‌ها از آثار باستانی ایران کوتاه شود. لذا از یک مهندس معمار و شرق‌شناس فرانسوی به نام آندره گدار (Andre Godard) که در آن زمان در منطقه‌ی بامیان افغانستان مشغول تحقیقات میدانی بود، دعوت به عمل آمد تا مسئولیت اداره‌ی امور باستان‌شناسی کشور را بر عهده گیرد. آندره گدار فعالیت رسمی خود در ایران را از سال 1308 خورشیدی آغاز نمود. افزایش کشفیات باستان‌شناسی و پیشرفت اجتماعی-اداری کشور باعث شد تا نیاز به احداث یک ساختمان مدرن جهت موزه‌ی ملی ایران به‌شدت احساس شود. لذا به آندره گدار مأموریت داده شد تا بنای موزه را طراحی نماید. گدار با الهام از ساختمان ایوان مدائن یا طاق کسری (پایتخت خسروپرویز که در نزدیکی بغداد واقع‌شده است) و با استفاده از آجر سرخ‌رنگ، که نماد معماری ساسانی است، موزه‌ی ایران باستان را طراحی نمود. ساخت این بنا با نظارت گدار و توسط دو معمار ایرانی بهنام‌های حاج‌عباس‌قلی معمارباشی و استاد مراد تبریزی در سال 1314 خورشیدی آغاز و در سال 1316 به اتمام رسید.

با توجه به توضیحات فوق موزه‌ی ایران باستان به‌عنوان موزه‌ی مادر، باسابقه‌ترین موزه‌ی کشور است. نام موزه‌ی ایران باستان در سال 1367 به موزه ملی تغییر یافت.

 

سیر تحولات در موزه‌ی ایران باستان

موزه‌ها علی‌الاصول سه وظیفه اصلی بر عهده دارند: جمع‌آوری، نگه‌داشت و نمایش اشیاء. از سال 1316 که موزه‌ی ایران باستان رسماً آغاز به کار نمود، اشیاء موجود در عمارت مسعودیه به این مکان منتقل شد و به‌تدریج اشیاء بسیاری که مربوط به دوره‌های مختلف تاریخی بود به این موزه اضافه گردید.

گدار همکار نزدیکی به نام ماکسیم سیرو (Maxime Siroux) داشت. او که دانش‌آموخته‌ی رشته‌ی معماری از فرانسه بود، مأموریت یافت تا محوطه‌ی اطراف ساختمان موزه و همچنین ساختمانی برای تأسیس کتابخانه‌ی ملی ایران را در مجاورت موزه طراحی و اجرا نماید. (با تأسیس دانشکده‌ی هنرهای زیبا در دانشگاه تهران، سیرو از اولین اساتید این دانشکده بود و اساتید نامداری چون هوشنگ سیحون خود را مفتخر به شاگردی او می‌دانند).

گدار در طراحی ساختمان موزه از پنجره‌های بلند و بزرگ در نمای شرقی و غربی و حیاط مرکزی برای تأمین نور ساختمان استفاده نمود. آنچه گدار در آن زمان نمی‌دانست و سال‌ها بعد دانشمندان موفق به کشف آن شدند، اثر منفی اشعه ی ماوراءبنفش بر آثار باستانی بود. لذا اولین تغییری که اجتناب‌ناپذیر می‌نمود، استفاده از پوشش پارچه‌ای سفید برای جلوگیری از ورود اشعه خورشید به داخل سالن بود.

گسترش ارتباطات، ورود اکیپ‌های متعدد باستان‌شناسی به کشور، آگاهی مردم به وجود گنجینه‌های زیرخاکی و اشتیاق برخی سودجویان به گنج یابی، سروسامان گرفتن امور میراث فرهنگی کشور، هوشیاری نسبی متولیان و کشف و ضبط اشیاء عتیقه‌ی فرهنگی از سودجویان، همه از عواملی بودند که از دهه‌ی بیست خورشیدی اشیاء عتیقه و باستانی بسیاری به انبارهای موزه‌ی ایران باستان (به‌عنوان موزه‌ی مادر در ایران) سرازیر شود. انباشت اشیاء باستانی در انبارها بدون رعایت دقیق اصول باستان‌شناسی و حتی ثبت و ضبط دقیق آن‌ها صورت پذیرفت.

سنتی که قریب شصت سال (از سال 1329 تا 1386) در حوزه‌ی ریاست موزه‌ی ایران باستان حاکم بود، اینکه رئیس موزه از میان باستان‌شناسان انتخاب شود (هرچند این سنت در سال 1386 شکسته شد و خیلی زود ریاست موزه به یک لیسانسیه میکروبیولوژی دانشگاه آزاد رسید). درهرصورت این‌گونه توقع می‌رفت که با حضور یک باستان‌شناس دل‌سوخته بر بلندای خزانه‌ی اشیاء عتیقه‌ی کشور، حفظ، نگهداری و نمایش میراث ایرانیان، به‌مراتب ازآنچه تا امروز اتفاق افتاده بهتر باشد و صدالبته این آرزو هنوز هم وجود دارد که ما ایرانیان که امروز بر نادانی و سوءنیت حاکمان و مردمان چندی پیش سرزمینمان گریانیم، ازآنچه به ما و نسل‌های آینده‌ی ما تعلق دارد به‌گونه‌ای بسیار علمی‌تر، صادقانه‌تر و مدبرانه‌تر نگهداری نموده و آن‌ها را بهتر به خود و جهانیان نمایش دهیم. آنچه غربی‌ها (با مجوز یا بی مجوز) از آثار ملی ایران بردند و امروز زینت‌بخش موزه‌های غرب یا منازل گنجینه‌داران است به کنار، آنچه سودجویان وطنی شبانه محوطه‌های باستانی را شخم زدند و آثار ملی ایران را به بهایی ناچیز به غربی‌ها فروختند به کنار، امیدواریم تا مسئولین امروز و آتی میراث فرهنگی به‌گونه‌ای عمل نمایند تا خاطره‌ی تلخ سرقت‌های مکرری که از موزه‌ی ایران باستان در سال‌های متأخر صورت پذیرفته در خاطره‌ی ایرانیان کم‌رنگ شود و اقتدار ملی مردم این سرزمین در حوزه‌ی فرهنگ و باستان‌شناسی آن را شیرین نماید.

 

مساحت زیربنای موزه‌ی ایران باستان در حدود یازده هزار مترمربع است. کاربری استفاده از این فضا در ابتدا با آنچه در سال‌های اخیر مشاهده می‌شود متفاوت بود. سه‌طبقه‌ی فوقانی ساختمان با عناوین: پیش‌ازتاریخ، تاریخی پیش از اسلام، دوره‌ی اسلامی و مهر و سکه در معرض نمایش بود. در اواخر دهه‌ی بیست خورشیدی تصمیم گرفته شد تا ساختمانی در مجاورت موزه‌ی ایران باستان تحت عنوان موزه‌ی مردم‌شناسی ساخته شود. تحولات استفاده از این ساختمان، خودش داستان غریبی دارد اما نهایتاً در آبان ماه 1375 به‌عنوان بخش اسلامی موزه ملی ایران افتتاح شد و اشیاء و آثار دوره‌ی اسلامی موزه‌ی ایران باستان به این ساختمان منتقل گردید.

 

آنچه در موزه‌ی ایران باستان می‌توان دید

اولین بخش برای بازدید از موزه ایران باستان، بخش پیش‌ازتاریخ است. دوره‌ی پیش‌ازتاریخ، طولانی‌ترین بخش از تاریخچه‌ی زندگی انسان است. در این بخش از موزه می‌توان ابزارهای سنگی عصر حجر تا وسایل مورداستفاده بشر تا عصر آهن را ملاحظه نمود.

از مهم‌ترین دلایل ساخت سفال گلی می‌توان به ذخیره کردن آب و مواد غذایی، انتقال آب مصرفی از چشمه و رودخانه به داخل غار در دوره‌ی نوسنگی اشاره کرد. این ظروف سفالی به‌طور ساده رنگ‌آمیزی و نقاشی می‌شده‌اند. سفالینه‌های منقوش پیش‌ازتاریخ بیشتر جنبه‌ی کاربردی داشتند و سطح آن‌ها با نقوش گوناگون عناصر طبیعی به شیوه‌ی انتزاعی تزیین می‌شده‌اند. این نقوش را نخستین کتاب جهان می‌دانند. رومن گیرشمن معتقد است که شاید این علامت‌ها و نقش‌ها اختراع خط را آسان نموده باشد. سفالینه‌ها بهرنگ‌های نخودی، قرمز و خاکستری هستند. ساخت سفالینه‌های نخودی و قرمزرنگ از هزاره‌ی پنجم پیش از میلاد آغاز گردید. سفال خاکستری براق در عصر آهن به‌صورت وسیعی ساخته می‌شد. این نوع سفالینه در نیمه‌ی دوم هزاره‌ی سوم پیش از میلاد جای سفال‌های قرمز و نخودی را پر کرد.

به نظر می‌رسد جوامع مستقر در فلات ایران، نخستین کسانی هستند که موفق به کشف فلز شده‌اند و فلزکاری را ابداع نموده‌اند. بخشی از اشیاء فلزی موزه‌ی ایران باستان به اشیاء فلزی برنزی مکشوفه از لرستان اختصاص دارد که آن‌ها را به دوره‌ی کاسی‌ها منصوب می‌کنند. این برنزها به اوایل هزاره‌ی سوم تا نیمه‌ی اول پیش از میلاد تعلق دارند. طرح‌های زیبا، طراحی‌های دقیق و ظریف نشان می‌دهد که مردم فلات ایران، قبل از ورود آریایی‌ها دارای ذوق و اندیشه سرشاری بوده‌اند. بت‌های به‌دست‌آمده از لرستان ترکیب انسان و حیوان را نمایش می‌دهند. ایرانیان باستان گاو را نشانه‌ی قدرت آسمانی می‌دانستند.

ایرانی‌ها تیغه‌ی سلاح‌ها را از جنس مفرغ می‌ساختند. تاریخ ساخت تعداد محدودی تیغه‌های شمشیر آهنی به هزاره‌ی اول پیش از میلاد می‌رسد. از طرف دیگر سرسنجاق‌هایی که در لرستان کشف‌شده‌اند دارای نقوش اساطیری است و زمینه‌های آئینی آن‌ها بر وجوه زیبایی‌شناسانه‌ی آن‌ها می‌چربد. این‌ها با فنون ریخته‌گری، چکش‌زنی و قلم‌زنی تولیدشده‌اند. زیورآلات، طلسم و جادو و باطل‌السحر‌ها از دیگر اشیاء موجود در موزه هستند که از دوره‌ی مفرغ و عمدتاً از منطقه‌ی لرستان بزرگ کشف‌شده‌اند. همین‌جا لازم به ذکر است که بخش قابل‌توجهی از یافته‌های مفرغی لرستان که در اختیار سازمان میراث فرنگی ایران است را می‌توانید در موزه‌ی قلعه‌ی فلک‌الافلاک خرم‌آباد ملاحظه فرمایید (جهت اطلاعات بیشتر به مقاله موزه‌ی مردم‌شناسی خرم‌آباد در همین سایت مراجعه فرمایید)

مفرغ‌های مکشوفه از آذربایجان، آثار هنری مربوط به هزاره‌ی اول قبل از میلاد هستند که بر روی آن‌ها نیز نقوش اساطیری و آئینی حک‌شده‌اند.

حمورابی فرمانروای بین‌النهرین (میان‌رودان) از سال 1792 تا سال 1750 پیش از میلاد حکومت می‌کرده است. با سقوط بابل توسط شوتروک ناهونته سردار فاتح عیلامی لوح حمورابی به شوش منتقل شد. 282 قانون در 50 ستون عمودی به خط میخی بابلی بر این لوح نگارش شده است. در بالای این لوح حمورابی در مقابل خدای خورشید به احترام ایستاده است. نمی‌توان تردید داشت که قانون حمورابی، نخستین قانون برقراری عدالت در جوامع انسانی است که قریب سه هزار و هشت‌صد سال پیش وضع‌شده است اما متأسفانه امروز بسیاری از جوامع، خصوصاً سرزمین‌های مدعی پیشینه‌ی تاریخی از عدالت اجتماعی (حتی در اندازه‌های قانون چهار هزار سال پیش) نیز برخوردار نیستند. اصل لوح حمورابی در سال 1901 توسط ژاک دمورگان فرانسوی در آکروپولیس شوش کشف شد و در موزه‌ی لوور نگهداری می‌شود. از این لوح پنج کپی برداشته‌شده که یکی از آن‌ها در موزه‌ی ایران باستان نگهداری می‌شود. (عکس شماره 27)

هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد آغاز شکوفایی تمدن در شمال خوزستان امروزی به‌حساب می‌آید. کشف و استفاده از آهن بخصوص برای ساخت ادوات جنگی و ارابه به این دوران برمی‌گردد.

بنابر نوشته‌های هرودت، اولین قومی که سکه ضرب کردند، لیدی‌ها بودند. کورش پس از فتح لیدی متوجه اهمیت ضرب سکه می‌شود. اولین سکه‌های ایرانی در زمان داریوش اول ضرب شد که جنس آن‌ها از طلا و نقره بود.

در طول تاریخ برای اثبات مالکیت بر اشیاء و اموال و همچنین برای اثبات اسناد و هویت، از مهر استفاده می‌کردند و البته هنوز هم استفاده می‌کنند. مهر قبل از اختراع خط ساخته‌شده است. مهرها را معمولاً از جنس سنگ و سپس عاج، طلا، نقره و مس می‌ساختند. قدیمی‌ترین مهرها که از هزاره‌ی چهارم پیش از میلاد بر جا مانده‌اند از جنس گل پخته، سنگ مرمر و سنگ‌آهن بوده‌اند.

با گذشت زمان و پیشرفت تمدن بشری، انسان‌ها برای ارتباط با دیگران به ‌وسیله‌ای ماندگار برای انتقال منظور خود احتیاج پیدا کردند. همین نیاز بود که بشر را وادار ساخت تا از رسم نقوش و اشکال برای ثبت منظور خود استفاده نماید. او در ابتدا نقش‌ها را بر روی سنگ‌های ثابت مانند دیواره‌ی غارها ثبت می‌کرد. به‌تدریج آموخت که می‌تواند نقش‌ها را بر روی سفال بکشد. این نقش‌ها و تصاویر به‌تدریج زمینه‌ساز اختراع خط شد. بی‌گمان اختراع خط یکی از مهم‌ترین دست‌آوردهای بشر برای انتقال مقصود آدمی و پیشرفت تمدن بشری به‌حساب می‌آید. خط میخی، اولین و کهن‌ترین خطی است که توسط سومری‌ها در بین‌النهرین اختراع‌شده است. عیلامی‌ها خط و زبان مستقلی داشتند که به خط میخی عیلامی معروف است. در دوره‌ی اشکانی، پس از یک دوره‌ی نسبتاً طولانی، خط تازه‌ای در ایران باستان پدید آمد که به آن خط پهلوی می‌گفتند.

با انقراض حکومت مادها، سلسله‌ی هخامنشی در سال 550 پیش از میلاد توسط کورش تأسیس می‌شود. با قدرت یافتن کورش، برای نخستین بار امپراطوری بزرگی تشکیل می‌شود که در سه قاره‌ی آسیا، اروپا و آفریقای امروزی گسترش‌یافته است. (هرچند پس‌ازآن امپراطوری‌های بزرگتری توسط مقدونیان، مغول‌ها و بریتانیایی‌ها در جهان به وجود آمد) داریوش اول، به تأسی از عیلامیان، پایتخت خود را در شوش بنا نهاد و در آنجا کاخ عظیمی ساخت. در قسمت خروجی کاخ مجسمه‌ی داریوش قرار داشت. این مجسمه توسط مصری‌ها ساخته‌شده بود. داریوش پس از مدت کوتاهی، کاخی عظیم‌تر در تخت جمشید بنا نهاد. مثل هر امپراطوری عظیم و پولدار دیگر در طول تاریخ، صنعتگران و هنرمندان بی‌شماری از اقصی نقاط امپراطوری برای ساخت و تزیین این کاخ‌ها به کار گمارده شدند. شاخه‌های هنری نظیر سنگ‌تراشی، فلزکاری، سفال‌گری، منسوجات و شیشه‌گری در این دوران به بالاترین درجه‌ی رشد خود می‌رسد.

یکی از مشهورترین حجاری‌های تخت جمشید که در موزه‌ی ایران باستان قرار دارد، حجاری بار عام است. در این حجاری داریوش اول یا خشایارشا بر روی صندلی نشسته است. عصای پادشاهی را در دست راست دارد و یک گل نیلوفر آبی را در دست چپ گرفته است. (گل نیلوفر آبی نماد زندگی جاودان است و در فرهنگ‌های دیگر مانند تمدن هند و چین نیز معنای مترادفی دارد). (عکس شماره 14)  توضیحات بیشتر در مورد حجاری بار عام در بخش توضیحات اضافه در همین مقاله آمده است.

از آثار برجسته‌ی دیگر دوره‌ی هخامنشی که در موزه‌ی ایران باستان می‌توان دید، سرستون ترکیبی انسان، گاو و عقاب است. این سرستون نماد قدرت تفکر انسانی، نیروی گاو در زمین و اقتدار عقاب در آسمان است. از دیدگاه هخامنشیان تلفیق این سه نماد، نیرویی عظیم تولید می‌کند که حافظ کاخ شاهنشاهی است. (عکس شماره 18)

از دیگر اشیاء برجسته در موزه‌ی ایران باستان، ستون زیبایی است که متعلق به اتاق‌های جنوبی کاخ آپادانا در تخت جمشید است. قطعات آن شامل پایه ستون زنگوله‌ای شکل، شال، ساقه و سرستونی که یک جفت نیم‌تنه‌ی قدامی گاو که پشت به هم قرارگرفته‌اند، است. (عکس شماره 21)

با شکست دولت هخامنشی در سال 331 پیش از میلاد و روی کار آمدن سلوکیان، هنر ایرانی و یونانی باهم ترکیب شدند. سلوکیان تلاش داشتند تا فرهنگ و هنر هلنی-یونانی خود را در سرزمین‌های اشغال‌شده استیلا بخشند. از آثار این دوره در موزه می‌توان به پیکره‌ی آتنا، الهه‌ی جنگ و عشق شهر آتن اشاره کرد. سنگ یادبود سومین پادشاه سلوکی که از نهاوند به‌دست‌آمده سبک خط و حجاری این دوره را نشان می‌دهد. (عکس شماره 22)

سلسله‌ی ایرانی-پارتی اشکانیان سلسله‌ای بودند که پس از سلوکیان توانستند قدرت را به دست‌گیرند. هرچند سال به قدرت رسیدن اشکانیان و نحوه‌ی حکومت آن‌ها ازنظر باستان‌شناسان و تاریخ‌نگاران مورد اتفاق نیست، اما به نظر می‌رسد اشکانیان طولانی‌ترین امپراطوری تاریخ ایران‌زمین را داشته‌اند. از دوره‌ی اشکانی (به نسبت دوره‌ی هخامنشی) اشیاء زیادی به یادگار نمانده است. برخی بر این باورند که تعصبات قومی و دینی ساسانیان یکی از عوامل محو آثار به‌جامانده از اشکانیان در دوره‌ی ساسانی بوده است. درهرصورت یکی از اشیاء برجسته مربوط به دوره‌ی اشکانی در موزه ایران باستان را می‌توان تندیس مفرغی بزرگ‌زاده اشکانی معرفی نمود. این تندیس در منطقه‌ی ایذه‌ی خوزستان امروزی کشف‌شده است. نحوه‌ی ساخت و اجزاء ظریف این تندیس، نشان‌دهنده‌ی اوج پیشرفت صنعت فلزکاری در دوره‌ی اشکانیان است که با روش قالب‌گیری دوطرفه با موم و ریخته‌گری فلز مذاب، چکش‌کاری و قلم‌زنی ساخته‌شده است. (عکس شماره 23)

از طرف دیگر سفالگری همراه با لعاب در دوره‌ی اشکانی پیشرفت قابل‌توجهی نمود. آن‌ها کوره‌های پیشرفته‌ای ساختند که احجام بزرگی چون تابوت را نیز می‌توانستند بپزند و لعاب‌کاری نمایند. این سبک از هنر بعدها به سرزمین‌های دیگر گسترش یافت.

ساسانیان در سال 226 میلادی روی کار آمدند. گچ‌بری دوره‌ی ساسانی به‌عنوان یکی از اصیل‌ترین تزئینات وابسته به هنر معماری در جهان مطرح است که در ساخت آن از دو تکنیک قالب‌گیری و گچ‌بری استفاده کرده‌اند. از آثار مشهور دیگر این دوره، موزاییک‌کاری در کاخ بیشاپور کازرون است. با پیشرفت صنعت آهن در این دوره، فن ساخت سفال در دوره ساسانیان به نسبت دوره‌های قبل بخصوص دوره‌ی اشکانیان رشد چشمگیری نیافت. (عکس‌های شماره 25 و 26)

 

موقعیت جغرافیایی:

استان تهران، شهر تهران، "61  '68  ْ35  شمالی و "48 '41   ْ51  شرقی. ارتفاع از سطح دریا 1158 متر.

 

نحوه دسترسی:

موزه‌ی ایران باستان (به‌عنوان بخشی از موزه‌ی ملی ایران) در خیابان امام خمینی (سپه سابق) ابتدای خیابان سی تیر واقع‌شده است. اگر می‌خواهید برای بازدید از موزه از اتومبیل شخصی استفاده کنید به خاطر داشته باشید که موزه در محدوده‌ی طرح ترافیک واقع‌شده و فقط روزهای جمعه و ایام تعطیل استفاده از اتومبیل مقدور است. بهترین و ارزان‌ترین روش رسیدن به موزه استفاده از مترو است. شما به‌راحتی می‌توانید با استفاده از مترو در ایستگاه امام خمینی پیاده شوید. پیاده‌روی از میدان امام خمینی تا موزه، وقت و انرژی زیادی از شما نمی‌گیرد. اگر از راه دور تصمیم دارید به بازدید از موزه بروید، توصیه می‌کنم قبل از حرکت با دفتر موزه تماس بگیرید. تلفن تماس: 3-66702061

 

امکانات رفاهی:

*  همان‌طور که در بالا عرض شد، موزه در محدوده‌ی طرح ترافیک واقع‌شده است.

*  پارکینگ مناسب نزدیک موزه موجود نیست. اگر در خیابان‌های اطراف موفق به پیدا کردن جای پارک شدید وسایل باارزش خود را در اتومبیل نگذارید.

*  کیف و وسایل شخصی خود را (به‌استثنای دوربین و تلفن همراه) باید در هنگام ورود به موزه تحویل داده و رسید دریافت نمایید.

*  برای ورود لازم است بلیط تهیه فرمایید. دانش آموزان و دانشجویان می‌توانند از بلیط نیم‌بها استفاده کنند. بهای بلیط برای گردشگران خارجی بیش از هفت برابر قیمت بلیط برای گردشگران وطنی است.

*  سرویس بهداشتی قابل‌قبول است. در موزه و محیط اطراف آن توالت فرنگی موجود نیست.

*  آب آشامیدنی در مجموعه موجود است.

*  آنتن دهی تلفن همراه مطلوب است.

* زمانی که موزه‌ی ایران باستان ساخته شد، این مکان بهترین نقطه‌ی شهر به‌حساب می‌آمد اما امروزه این محدوده به‌صورت یک مکان عمدتاً تجاری درآمده است. بنابراین برای پیدا کردن محل اقامت و رستوران بهتر است در نواحی دیگر شهر جستجو کنید. در سال‌های اخیر چندین رستوران و کافه سیار در خیابان سی تیر مستقر شده‌اند که خرید از آن‌ها خالی از لطف نیست.

*  محدودیت یا ممنوعیتی برای گرفتن عکس و فیلم وجود ندارد. عکس‌برداری با فلاش ممنوع است.

*  به‌طورمعمول بروشور در موزه موجود نیست.  

*  راهنما در موزه یا وجود ندارد یا دل‌ودماغ توضیح دادن ندارند.

 

امنیت منطقه:

شهر تهران بزرگ‌ترین کلان‌شهر ایران است. به‌طورمعمول بخشی از شهر که موزه در آن واقع‌شده و خصوصاً در ساعات بازدید از امنیت فوق‌العاده بالایی برخوردار است. هرچند مثل تمام کلان‌شهرهای جهان هرگونه اتفاق پیش‌بینی‌نشده‌ای می‌تواند در آن رخ دهد.

 

بهترین زمان بازدید:

موزه‌ی ملی ایران در مرکز شهر تهران واقع‌شده است و در تمام ایام سال به‌راحتی می‌توانید از این موزه بازدید فرمایید.

 

* توضیحات اضافه:

* در حال حاضر بخش دوران پس از اسلام موزه‌ی ملی ایران جهت تعمیرات تعطیل است. اما اگر این بخش باز باشد، حتماً وقت بگذارید و از این بخش از موزه‌ی ملی ایران نیز بازدید فرمایید.

* در مجاورت موزه‌ی ملی ایران، موزه‌ی دیگری به نام موزه‌ی ملک (Malek) واقع‌شده که تحت نظارت تولیت آستان قدس رضوی است. در مورد زنده‌یاد حسین ملک به دانشنامه‌ی نام‌آوران معاصر ایران مراجعه فرمایید. حسین ملک اشتیاق فراوانی به جمع‌آوری نسخ خطی داشت. در این موزه می‌توانید نسخ خطی متعدد و قرآن‌های نفیس را ملاحظه فرمایید.

* درست در جنوب موزه‌ی ایران باستان پارک شهر واقع‌شده است. توصیه می‌کنم اگر فرصت دارید از پارک شهر نیز دیدن فرمایید.

* توضیحات در مورد صحنه‌ی حجاری بار عام در تخت جمشید:

در این صحنه پادشاه هخامنشی در مرکز صحنه بر اریکه پادشاهی نشسته است. در دست راست خود عصای پادشاهی و گل نیلوفر آبی را در دست چپ گرفته است. ( گل نیلوفر آبی نماد زندگی جاودان است و در فرهنگ‌های دیگر مانند تمدن هند و چین نیز معنای مترادفی دارد ). در پشت سر و جلوی پادشاه افراد زیر ایستاده‌اند:

  • 1-نفر اول ایستاده در پشت سر پادشاه، با ریش‌بلند و گل نیلوفر آبی در دست، ولیعهد است. اگر پادشاه داریوش اول باشد، ولیعهد خشایارشا و اگر پادشاه خشایارشا باشد، ولیعهد اردشیر اول است.
  • 2-نفر دوم پشت سر ولیعهد، روحانی دربار از قوم پارس است.
  • 3-نفر سوم، اسلحه‌دار پادشاه و به تعبیری وزیر جنگ دربار است.
  • 4-نفرات چهارم و پنجم، گارد ویژه پادشاه یا همان افراد گارد جاویدان می‌باشند.
  • 5-نفر اول در مقابل پادشاه: بعد از دو عدد عودسوز، وزیر دربار یا به عبارتی وزیر تشریفات دربار ایستاده است.
  • 6-نفر دوم، در دست خود یک کیف دارد که شاید حاوی مواد خوشبوکننده است و یا اینکه مهردار سلطنتی است.
  • 7-نفر سوم، نیزه‌دار پارسی، یکی از افراد گارد جاویدان به‌حساب می‌آید.

 

* توضیحات عکس‌ها:

عکس شماره 1 :

            نمای جنوبی ساختمان موزه‌ی ایران باستان

عکس شماره 2 :

            ماکت ساختمان موزه‌ی ایران باستان

عکس شماره 3 :

            نمایی از طاق قوسی شکل ورودی موزه‌ی ایران باستان که در ساخت آن از ایوان مداین الهام گرفته‌شده است.

عکس شماره 4 :

            سالن داخلی موزه ایران باستان

عکس شماره 5 :

            شماره 1: ابزار سنگی با دو سطح تخت، گنج دره، کرمانشاه، هزاره‌ی هشتم پیش از میلاد – شماره 2: درپوش گلی، گنج دره، کرمانشاه، هزاره‌ی هشتم پیش از میلاد – شماره 3: ابزار استخوانی، دکمه، گنج دره، کرمانشاه، هزاره‌ی هشتم پیش از میلاد – شماره 4: پلاک سنگی، گنج دره، کرمانشاه، هزاره‌ی هشتم پیش از میلاد – شماره 5: پیکرک‌های گلی حیوان، گنج دره، کرمانشاه، هزاره‌ی هشتم پیش از میلاد

عکس شماره 6 :

            کاسه‌ی سفالی، شوش، خوزستان، هزاره‌ی پنجم پیش از میلاد

عکس شماره 7 :

            قطعات پارچه، شهر سوخته، زابل، سیستان و بلوچستان، هزاره‌ی سوم پیش از میلاد

عکس شماره 8 :

            گردنبند، نصفی، گیلان، هزاره‌ی اول پیش از میلاد

عکس شماره 9 :

            پیکره‌ی سفالی گاو نر، مدخل شمال شرقی زیگورات چغازنبیل، خوزستان، اواخر هزاره‌ی دوم پیش از میلاد. بر پشت پیکره‌ی این گاو به خط میخی عیلامی نوشته‌شده است: من، اونتاش‌گال، پسر هومبان نومنا، شاه انشان (Anshan) و شوش، یک گاو نر از گل پخته‌ی لعاب‌دار، آنچه شاهان قدیم نکرده‌اند، من آن‌را ساختم و در این مکان مقدس ( به‌سان یک نگهبان ) قرار بدادم، برای خدای این‌شوشیناک، که به این مکان مقدس اقتدار معنوی داد، آن را اهدا کردم، تا زندگی طولانی به دست آورم، تندرستی کسب کنم، ... به تبارم واگذارم. بدین منظور بود که این را ساختم برای خدای این‌شوشیناک، خدایی که به این مکان مقدس اقتدار معنوی داد، آن را اهدا کردم. باشد که خدای این‌شوشیناک، که در این مکان مقدس اقتدار معنوی دارد، آن را از من چون یک پیشکش بپذیرد.

عکس شماره 10 :

            پلاک مفرغی با نقش قهرمان افسانه‌ای، آذربایجان، هزاره‌ی یکم پیش از میلاد

عکس شماره 11 :

            ظروف آبریزدار سفالی منقوش، تپه‌ی سیلک(sialk) ، کاشان، هزاره‌ی یکم پیش از میلاد

عکس شماره 12 :

            تابوت سفالی، تپه‌ی حسنلو، نقده، آذربایجان غربی، هزاره‌ی یکم پیش از میلاد

عکس شماره 13 :

            سنگ یادمان سارگن دوم، اسدآباد، همدان، 716 پیش از میلاد.

این سنگ یادمان در سال 1344 خورشیدی توسط لویی لوین (Louis D. Levine) و توماس کایلر یانگ (T. Cuyler Young) هر دو از دانشگاه پنسیلوانیا ( که هر دو بعدها در موزه‌ی سلطنتی انتاریو استخدام شدند ) در نجف‌آباد، دهکده‌ای نزدیک اسدآباد و 15 کیلومتری شمال شرق کنگاور کشف شد. این سنگ یادمانی، شرح لشکرکشی ششم سارگن دوم (sargon II) پادشاه آشور به کشورهای دیگر از جمله سرزمین ماد است.

عکس شماره 14 :

            صحنه‌ی معروف به بار عام داریوش اول یا خشایارشا اول، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد.

جهت اطلاعات بیشتر در مورد این تصویر به بخش توضیحات اضافه در همین مقاله مراجعه کنید.

عکس شماره 15 :

            پنجه‌ی سنگی شیر، بخشی از یک سرستون شیردال، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد.

شیردال موجودی افسانه‌ای است با تن شیر و سر عقاب (دال) و گوش اسب که از فرهنگ عیلامی به مادها و هخامنشیان به ارث رسیده است. آرم هما (هواپیمایی ملی ایران) از شیردال الهام گرفته‌شده است.

عکس شماره 16 :

تندیس داریوش اول، دروازه‌ی شرقی مجموعه‌ی کاخ‌های آپادانا، شوش، خوزستان، اواخر قرن ششم یا اوایل قرن پنجم پیش از میلاد.

ارتفاع این تندیس با وضعیت فعلی دو متر و چهل‌ویک سانتیمتر است. این تندیس در دی‌ماه سال 1351 کشف شد. جنس آن از نوع گرانیت مصری است و حدس زده می‌شود در اوج قدرت داریوش یکم در مصر ساخته‌شده باشد. این تندیس بزرگ‌ترین مجسمه‌ی سه‌بعدی در دوره‌ی هخامنشی به‌حساب می‌آید. بر روی لباس داریوش به سه زبان فارسی باستان، عیلامی و بابلی از اهورامزدا و استیلای داریوش بر مصر یاد شده است. بر پایه‌ی کتیبه به خط هیروگلیف مصری استیلای شاهنشاه هخامنشی بر 24 ملت یادآوری شده است. 

عکس شماره 17 :

            سنگ‌نوشته خشایارشا به خط پارسی باستان و بابلی نو، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد

عکس شماره 18 :

            سرستون سنگی به شکل گاو نشسته با سر انسان، کاخ سه دروازه، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد

عکس شماره 19 :

            پلکان خروجی ضلع جنوبی کاخ سه دروازه (تالار شورا)، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد

این پلکان (مانند بسیاری از پلکان‌های دیگر در تخت جمشید) از سنگ یکپارچه ساخته‌شده است. در نمای بیرونی پلکان، نقوش نیزه‌داران و کمانداران پارسی و در نمای داخلی پلکان نقش روحانیون پارسی و مادی دیده می‌شود که جهت برپایی مراسم مذهبی در حال حمل حیوانات قربانی و دیگر مواد خوراکی مورد مصرف در مراسم مذهبی می‌باشند.

عکس شماره 20 :

            تندیس سنگی سگ نشسته، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد

عکس شماره 21 :

            ستون متعلق به اتاق‌های جنوبی کاخ آپادانا، تخت جمشید، مرودشت، فارس، قرن پنجم پیش از میلاد

قطعات این ستون شامل پایه ستون زنگوله‌ای شکل، شال، ساقه و سرستونی که یک جفت نیم‌تنه‌ی قدامی گاو که پشت به هم قرارگرفته‌اند، است.

عکس شماره 22 :

            کتیبه‌ی سنگی به خط یونانی، نهاوند، همدان، دوره‌ی سلوکی

عکس شماره 23 :

            تندیس مفرغی بزرگ‌زاده اشکانی، ایذه، خوزستان، دوره‌ی اشکانی

عکس شماره 24 :

            مرد نمکی، معدن نمک چهرآباد روستای حمزه لو، زنجان، 1700 سال پیش از میلاد

عکس شماره 25 :

            گچ‌بری، تپه حصار دامغان، سمنان، دوره‌ی ساسانی

عکس شماره 26 :

            موزاییک کف ایوان، کاخ شاپور اول، بیشاپور، کازرون، فارس، دوره‌ی ساسانی

عکس شماره 27 :

            نمونه کپی‌برداری شده از لوح حمورابی، موزه‌ی ایران باستان

عکس شماره 28 :

            نویسنده در مقابل صحنه‌ی بار عام، موزه‌ی ایران باستان

 

نویسنده و عکس‌ها: دکتر مسعود شهیدی

تاریخ ثبت مقاله: آبان ماه 1392

 

 

هرگونه کپی‌برداری به‌منظور تجاری ممنوع است. کپی‌برداری به‌منظور اشاعه فرهنگ گردشگری و با اهداف غیرتجاری در صورت اجازه مدیر سایت و ذکر منبع بلامانع است.

 

بازدیدکننده‌ی گرامی: درصورتی‌که از موزه ایران باستان بازدید نمودید، خواهشمند است هرگونه تغییر در مطالب مربوط به امکانات رفاهی یا سایر مواردی که به نظرتان می‌رسد را از طریق لینک نظرات به مدیریت سایت اطلاع دهید تا دیگران نیز از آن بهره‌مند گردند. با تشکر

 

تعداد بازدید ( 4398 )
ارسال نظر
( نمایش داده نمی شود )
Captcha
نام: عباس خرمشادی
تاریخ ارسال: ۲۸ دی ۱۳۹۹
سلام آقای دکتر شهیدی عزیز. مقاله فوق العاده خوب و مفید و ارزشمند شما را درباره موزه ایران باستان و مطالب دیگری که فرمودید خواندم . و بسیار استفاده کردم . خیلی جامع و کامل و شفاف بود . با تشکر فراوان از زحمات شما .
عباس خرمشادی . دی ماه ۹۹ . از امریکا
پاسخ مدیر سایت ارسال شده در تاریخ : ۲ بهمن ۱۳۹۹
جناب آقای خرمشادی نازنین: خوشحالم که توانسته‌ام مفید باشم. از اظهار لطف شما سپاسگزارم. شهیدی